Die Naht, Wunde, Verletzung, vernaehen
در درس Wort des Tages یا لغت ِ روز امروز می خواهیم با چند لغت مهم و کاربردی در زبان آلمانی آشنا شویم و به مفهوم های آنها پی ببریم ، زیرا لغات آمده در این درس ، در شرایط و جاهای مختلف می توانند معانی و مفهوم متفاوتی را به همراه داشته باشند و باعث سر در گمی شوند.
die Naht, Nähte
Linie an der Stelle, wo zwei Teile Stoff verbunden sind
درز ، شکاف
و گاهی اوقات به معنی بخیه
آن خطی که در محل متصل شدن دو پارچه ( ایجاد می شود )
!Schau mal, mir ist die Naht an meiner Hose aufgegangen. So ein Mist
نگاه کن ، درز شلوارم باز شده. چه بد شانسی!
البته در مورد اصطلاح So ein Mist باید بگویم که در لحظه بد شانسی و خشم گفته می شود اما معنی خیلی بدتری نیز به همراه دارد.
مثل اینکه یک نفر در فارسی از یک اتفاق به شدت خشمگین شود و بگوید :
گوه بگیرتش ، لعنتی و …
ما می توانیم برای اینکه بگویم درز شلوار یا پیراهن ، لباس و … باز شده است از گذشته کامل فعل aufgehen استفاده کنیم ، همانند مثال بالا ، اما اگر بخواهیم یک درز را شکاف بدهیم یا از هم جدا کنیم ، آنگاه به سر وقت فعل auftrennen میرویم که به معانی زیر می باشد:
شکاف دادن ، جدا کردن
eine Naht auftrennen
یک درز را شکاف بدهیم
یک درز را جدا کنیم
مثل اینکه شلوار یا پیراهن ما درزش باز شده باشه و با دست بگیریم از هم جداش کنیم یا شکافش بدیم
البته به شکاف یا زخمی که روی بدن ایجاد می شود و آن نیاز به بخیه زدن دارد نیز die Naht گفته می شود
اما توجه داشته باشید که زخم خودش یک لغت به نام die Wunde را دارا می باشد و اثر زخم نیز Die Narbe رو دارد و همچنین برای جرات ، آسیب یا صدمه ، می توان به سروقت die Verletzung برویم
در واقع die Naht در اینجا آن شکاف میان پوست ِ دست است که حال نیاز به بخیه کردن vernähen دارد و اسم بخیه نیز در آلمانی der Stich است هر چند که می شود از همین die Naht هم استفاده کرد.
زبان آلمانیست و عجایب خودش ☺️
در ادامه برای تمام لغات های گفته شده ، مثال های نیز بیان خواهم کرد
Naht an einer Hand
شکاف روی یک دست یا جای بخیه روی یک دست
که بر اثر زخم شدن یا بریدگی باعث شده شکافی بین پوست دست ایجاد شود و ما نیز آنرا بخیه کنیم
بررسی فعل جدا شدنی auftrennen
گفتیم به معانی : شکاف دادن ، جدا نمودن است
گذشته ساده : trennten auf
گذشته کامل : haben aufgetrennt
den Saum auftrennen
آن خط مرزی را جدا کردن
مانند اینکه دو کشاورز ، خط مرزی میان زمین هایشان ایجاد میکنند یا به زبان ساده تر یک مرزی بین زمین هایشان به وجود می آورند
Das Genähte wieder auftrennen
یک جای زخم بخیه شده را دوباره جدا کردن
یعنی بخیه های یک دست را پس از خوب شدن جدا کنیم یا به زبان ساده تر اینکه بخیه ها را بکشیم
die Narbe یک اسم مونث است
زخم ، نشان ، اثر زخم ، لکه های که روی میوه جات گاها به وجود می آید
Sein Arm war mit Narben bedeckt
بازوی او سرشار از اثر زخم بود
مثل اینکه یک کسی روی بازوهایش خود زنی کرده باشد و آن اثر زخم های به جا مانده از بریدگی ، به روشنی پیدا باشد
Die Wunde یک اسم مونث می باشد
زخم ، جراحت
Eine frische Wunde
یک زخم یا جراحت تازه
Die Wunde blutet
آن زخم در حال خون ریزی است
Eine Wunde am Kopf haben
یک زخم روی کله ( سر ) داشتن
به زبان ساده تر : سر یا کله آدم بشکند و یک زخمی در آن به وجود بیاید
Aus einer Wunde bluten
از یک زخمی ، خون به بیرون بزند
یک زخم شروع کند به خون ریزی کردن
Die Verletzung یک اسم مونث می باشد
Er hat eine Verletzung am Kopf
او یک آسیب دیدگی در سر دارد
یک جرات روی سر دارد
Schwere Verletzungen erleiden
آسیب دیدگی های سختی متحمل شدن
vernähen یک فعل با قاعده می باشد
دوختن ، بخیه کردن ، خیاطی کردن
گذشته ساده : vernähten
گذشته کامل : haben vernäht
در واقع در تفکر آلمانی تفاوتی میان دوختن و بخیه کردن وجود ندارد ، یعنی در دو حالت فعل vernähen مورد استفاده قرار میگیرد ، اما در تفکر فارسی ما دوختن را برای پوشاک استفاده میکنیم و بخیه کردن را برای زخم
مثال در خیاطی :
Den Riss im Ärmel mit ein paar Stichen vernähen
بریدگی یا پارگی در آستین ها را با چند کوک بهم دوختن
در پزشکی :
Die Ärztin vernähte die Wunde
خانم دکتر آن زخم را بخیه کرد یا بخیه زد
تا اینجا اگر توجه کرده باشید هر چیزی که به زخم یا اثر زخم یا بریدگی مربوط بود ، حرف تعریف آن die بود یعنی اسم مونث بودند
die Wunde, die Verletzung, die Naht, die Narbe
اما جای نیش یا بخیه der می باشد
der Stich یک اسم مذکر است
جای زخم ، کوک ، بخیه ، جای نیش ( مانند نیش زنبور ) و …
Der Stich einer Biene
جای نیش یک زنبور
Der Stich juckt noch
جای آن نیش یا زخم هنوز میخوارد
هنوز در جای آن زخم یا نیش احساس خارش کردن
Ein paar Stiche sind aufgegangen
چند بخیه از هم جدا شده باشند یا اینکه چند جای کوک جدا شده باشد.
آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد
منبع : de.alemani.de