Wort des Tages لغت ِ روز verschieben, verschiebbar
verschiebbar یک صفت می باشد
so, dass man etwas zur Seite schieben kann
به طوری که آدم چیزی را به مکان یا جای دیگری بتواند هول بدهد
„Diese Trennwand ist verschiebbar. So können Sie den Raum verändern, wie Sie möchten“
این دیوار کوچک قابل جا به جایی است ( کشویی است ) ، بنابراین شما می توانید اینجا را تغییر دهید ، همانطور که دلتان می خواهد
صفت verschiebbar از فعل verschieben گرفته شده است
verschieben یک فعل می باشد
پس انداختن ، عقب انداختن ، به تاخير انداختن ، تعلل ورزيدن ، تغيير مكان دادن ، منتقل كردن ، جابجا كردن ، قاچاق كردن ، جنس رد كردن
گذشته ساده : verschoben
گذشته کامل : haben verschoben
فعل verschieben نیز از آن دسته از افعال در زبان آلمانی است که در موقعیت های مختلف می تواند معانی متفاوت نیز به همراه داشته باشد.
حالت اول : چیزی را از جایی به جایی دیگر منتفل کردن یا جابه جا کردن
Den Schrank um einige Zentimeter verschieben
آن کمد را چند سانتی متری جا به جا کردن
حالت دوم : هرگاه به عنوان یک فعل انعکاسی مورد استفاده قرار بگیرد ، یعنی لیز خوردن یا سر خوردن چیزی که باعث جا به جایی آن می شود، مانند لیز خوردن قالیچه یا فرش به روی سنگ فرش یک آپارتمان
Der Teppich verschiebt sich immer wieder
آن قالیچه همچنان لیز میخورد
آن قالیچه همچنان کشیده می شود به این سمت و آن سمت
Ihr Kopftuch hatte sich verschoben
روسری او لیز خورد و از سرش افتاد
یا روسری او کشیده شد و از سرش افتاد
حالت سوم : قرار ملاقاتی را به زمان دیگر موکول کردن ، به زمان دیگری آنرا انداختن یا به زبان ساده تر به تاخیر انداختن
اما در کل می توان معنی این فعل پر کاربرد را در جملات زیر تصویر سازی کرد
Etwas über den Boden schiebend von einem an einen anderen Ort bewegen
چیزی به روی زمین هل داده شود و از از جایی به یک جایی دیگر به حرکت در بیاید
Etwas zu einem anderen Zeitpunkt stattfinden lassen
چیزی را به یک زمان دیگر موکول کردن یا جا به جا کردن ( از نظر زمانی )
به طوری که آن در یک وقت دیگر برگزار شود
Verbotenerweise Produkte auf einem schwarzen Markt veräußern
محصول و کالاهای ممنوعه را توسط یک مغازه غیر قانونی به فروش رساندن
و اما چند مثال دیگر :
Wir können das Treffen leider nicht verschieben
ما آن نشست یا گردهمایی را متاسفانه نمی توانیم به زمان دیگری موکول کنیم
Mein Opa hat damals Zigaretten verschoben
پدر بزرگ من در زمان های قدیم قاچاق سیگار میکرد
یعنی سیگار را به صورت غیر قانونی در مغازه اش به فروش میرساند!
Das Sofa müssen wir verschieben, wenn die neue Pflanze Platz haben soll
آن مبل را ما باید جا به جا کنیم ، چنانچه آن گیاه ، فضایی می بایستی داشته باشد