درس صد و شانزدهم – حداقل و حداکثر در زبان آلمانی
سلام دوستان ،
در درس امروز می خواهیم با هم نگاهی داشته باشیم به حداقل و حداکثر در زبان آلمانی و همچنین به تفاوت های دو فعل aufbauen و erbauen نیز بپردازیم.
من اعتقاد دارم که گرامر زبان آلمانی به هیچ عنوان سخت و دشوار نیست ، بلکه سخت و دشوار توضیح داده شده است.
نه تنها خود آلمانی ها بلکه فارسی زبان ها ( اساتید محترم ) آنرا به سختی و خیلی پیچیده توضیح میدهند. که در سایت de.alemani.de بنده تمام تلاش خودم را کرده ام که به زبان خیلی خیلی ساده و با استفاده از تجربیات و مطالعات در زمینه دستور زبان یا گرامر زبان آلمانی ، تمام آنها را در اختیار شما عزیزان قرار بدهم.
اما برویم سروقت درس
در زبان آلمانی ما برای انجام هر کاری یا هر عملی یا هر چیزی ، لغت ، فعل ، قید و … خودش را داریم. شاید در دیگر زبان ها نیز به همین صورت باشد ، اما در زبان آلمانی به صورت کاملاً دقیق مورد استفاده قرار میگیرد، ساده ترین مثال در این زمینه ، فعل رفتن است.
در فارسی : ما میگوییم میرویم . حال این رفتن با ماشین باشد یا با پای پیاده یا با اسب خیلی فرقی ندارد! اما در زبان آلمانی اینگونه نیست
gehen رفتن به پای پیاده
fahren رفتن با وسئله نقلیه
بعد هر کدام از آنها نیز پیشوندهای نیز می توانند داشته باشند ، مثلا :
abfahren شروع به رفتن کردن ، عزیمت کردن
abgehen از جا کنده شویم و جای قبلی را ترک کنیم در حالی که پای پیاده نیز هستیم.
در واقع فقط باید ما بدانیم که هر فعل دقیقاً برای چه موقعیتی و چه زمانی است!
به خاطر همین است که افعال آلمانی همواره داری پیشوند نیز می باشند و مبحث افعال جداشدنی پیش می آید.
چنانچه هنوز با افعال زبان آلمانی ، آشنایت ندارید ، پیشنهاد میکنم کامل ترین جزوء در زمینه افعال آلمانی را از لینک زیر مطالعه کنید.
جزوء افعال آلمانی ( کلیک کنید )
البته این دقت و وسواس در انتخاب افعال برای قیدها نیز وجود دارد که ما در این درس می خواهیم به دو قید حداکثر و حداقل بپردازیم.
اما اگر در فرهنگ لغت به دنبال معنی حداقل در زبان آلمانی بگردیم ، با دو لغت زیر خواهیم رسید:
mindestens
اقلاً ، دست کم ، لااقل
zumindest
حداقل ، اقلاً ، دست کم ، لااقل
حال ما از کجا باید بدانیم ، کدام را در چه زمانی و در چه جایی استفاده کنیم؟
به مثال زیر توجه کنید :
Oje, ich komme mindestens eine halbe Stunde zu spät
ای وای من ، دست کمش نیم ساعت دیرتر میرسم
در مثال بالا اگر من از zumindest می خواستم استفاده کنم ، کاملاً اشتباه میشد جمله یا به قول آلمانی ها مناسب این جمله اصلاً نیست!
ولی مگر هر دوی اینها در فارسی معنی یکسانی نداشتند! پس چرا مناسب نیست!
شاید بخواهید به سر وقت duden بروید یا اینکه در اینترنت به دنبال تفاوت این دو بگردید! ولی چیزی خیلی دستگیرتان نمی شود! زیرا همانطور که در ابتدای این درس گفتم ، نه تنها خود آلمانی ها بلکه اساتید فارسی زبان نیز ، گرامر زبان المانی را خیلی خیلی پیچیده کرده اند تا جایی که خودشان هم دچار سر درگمی می شوند. ( دستور زبان آلمانی پیچیده نیست! بلکه پیچیده توضیح داده شده است )
اجازه بدید من یکی از تجربیات خودم در این زمینه را در اختیارتان قرار بدهم.
همیشه و همواره یادتان باشد که در زبان آلمانی هر چیزی یا هر کاری لغت ، فعل ، قید و … مربوط به خودش را دارد.
خیلی خیلی ساده اینکه : در زبان آلمانی ما چند نوع حداقل داریم ، چند نوع حداکثر
که این موضوع در ارتباط با ( تا ) نیز بود.
در درس زیر می توانید به مفهوم ( تا ) در زبان آلمانی پی ببرید:
جروء مفهوم ( تا ) در زبان آلمانی ( کلیک کنید )
خب برگردیم به درس ، ما چگونه پی ببریم کدام یک از حداکثر یا حداقل ها را باید استفاده کنیم !!!؟
هرگاه حداقل عددی را بخواهیم بگوییم از mindestens استفاده میکنیم
مثلا :حداقل ۱ ساعت دیگر ، حداقل ۵ دقیقه دیگر ، حداقل یک روز دیگر ، حداقل ۱۴ درجه سانتی گراد و …
هرگاه حداقل کاری یا امکان یا موقعتی را بخواهیم بکار ببریم به سر وقت zumindest میرویم.
مثلا : حداقل می بایستی معذرت خواهی میکرد ، حداقل می بایستی کاری میکرد ، حداقل باید چیزی میگفت و …
به همین سادگی 🙂
چند مثال :
Es dauert mindestens 3 Stunden
آن اقلاً ۳ ساعتی به طول می انجامد.
اون دست کم ۳ ساعتی طول میکشه
حداقلی که در آن عدد وجود داشت ( سه ساعت )
Oje, ich komme mindestens eine halbe Stunde zu spät
ای وای من ، دست کمش نیم ساعت دیرتر میرسم
حداقلی که در آن عدد وجود داشت ( eine halbe Stunde )
Die Uhr ist mindestens 100 € wert
این ساعت اقلاً ۱۰۰ یورو ارزش دارد.
این ساعت دست کم ۱۰۰ یورو می ارزد.
Ich kann jedoch zumindest eine mögliche Erklärung anbieten
البته می توانم حداقل یک توضیح امکان پذیر را پیشنهاد بدهم
البته می توانم کم کم اش یک توضیح امکان پذیر را پیشنهاد بدهم
نکته : اگر چه در مثال بالا eine آمده است و شاید بشود به جای عدد حسابش کرد اما توجه داشته باشید که گفتیم هرگاه حداقل کاری را بخواهیم بگوییم به سروقت zumindest میرویم. حداقل کاری که می توانم من انجام بدهیم این است که یک توضیح قابل اجرا و امکان پذیر را عرضه کنم! پس در اینجا ما باید از zumindest استفاده کنیم زیرا من یک توضیح قابل اجرا را می خواهم بیان کنم و عددی مانند یک روز ، یک ساعت یا یک هفته و … در آن وجود ندارد!
zumindest hätte er sich entschuldigen müssen
حداقل می بایستی او معذرت خواهی کند!
zumindest برای اینکه حداقل کاری که می توانست او انجام بدهد ، یک معذزت خواهی خشک و خالی بود!
اما اگر به سر وقت حداکثر برویم باز به دو قید زیر رو به روی می شویم :
höchstens حداکثر ، کاربردی دقیقاً همانند mindestens دارد.
maximum حداکثر ، کاربردی دقیقاً همانند zumindest دارد.
دو مثال برای درک بیشتر :
Ich werde höchstens in 10 Minuten wieder hier sein
من حداکثر تا 10 دقیقه دیگر دوباره اینجا خواهم بود.
از آنجایی که عدد وجود داشت ( حداکثر تا ۱۰ دقیقه ) به سروقت höchstens رفتیم.
توجه داشته باشید که maximum را با maximal اشتباه نگیرید ، در واقع maximal از زبان انگلیسی وارد آلمانی شده است و از نظر مفهومی و کاربردی همانند : höchstens می باشد.
Wie lange braucht ein Brief? – Maximal zwei Tage
یک نامه چه مدت یا چه قدر زمان نیاز دارید؟ حداکثر دو روز
Wie schwer darf der Brief sein? – Maximal 20g
چقدر اجازه دارد آن نامه وزن داشته باشد؟ حداکثر ۲۰ گرم
حال اگر بخواهیم از حداقل و حداکثر تاریخی استفاده کنیم یعنی حداکثر تا فردا یا حداکثر تا ۱۲.۸.۲۰۱۸ یا اینکه حداقل تا ماه آینده یا حداقل تا 12.8.2018 و … آنگاه باید به سروقت دو قید frühestens و spätestens میرویم
چند مثال برای درک بیشتر :
Ich kann Ihnen frühestens morgen eine Antwort geben
من می توانم به شما حداقل یا دست کم تا فردا یک جوابی بدهم.
Ich kann Ihnen spätestens übermorgen eine Antwort geben
من می توانم به شما حداکثر تا پس فردا یک جوابی بدهم.
خلاصه :
mindestens <-> höchstens حداقل و حداکثر برای اعداد ، مانند : یک روز دیگر ، ۵۰ یورو ، دو ساعت دیگر ، ۵ درجه سانتی گراد و …
zumindest <-> maximum حداقل و حداکثر برای انجام کاری ، مانند : حداقل یک معذرت خواهی خشک و خالی ، حداکثر توان را گذاشتن!
frühestens <-> spätestens حداقل و حداکثر زمانی یا تاریخی ، مانند : حداقل تا فردا ، حداکثر تا پس فردا ، حداقل تا تاریخ 12.8.2018 یا حداکثر تا تاریخ 12.8.2018 و …
اما دو فعل erbaut و aufbaut
erbauen
ساختن ، بناکردن
گذشته ساده : erbauten
گذشته کامل : haben/sind erbaut
aufbauen
از نو ساختن
گذشته ساده : aufbauten
گذشته کامل : haben/sind aufgebaut
البته افعال گفته شده معانی و کاربردهای دیگری نیز دارند که در این درس به آنها نخواهیم پرداخت!
چند مثال به همراه توضیحات :
Zerstörte Häuser wieder aufbauen
خانه های ویران را دوباره از نو بنا کردن
Nach dem Zweiten Weltkrieg wurde Köln schnell wieder aufgebaut
بعد از جنگ جهانی دوم شهر کلن به سرعت دوباره از تو بازسازی شد.
Rom ist nicht an einem Tage erbaut
Rom ist nicht in einem Tage erbaut
شهر رُم در یک روز بنا نشده است
برای بدست آوردن هر چیزی باید وقت گذاشت
ضرب المثل : نا برده رنج گنج مسیر نمی شود.
خلاصه :
هرگاه چیزی وجود نداشته باشد و ما بخواهیم تازه شروع به ساختن آن کنیم از erbauen استفاده می کنیم ولی اگر چیزی از قبل وجود داشته باشد حال به دلیلی ویران شده باشد و ما قصد داشته باشیم آنرا از نو بازسازی کنیم یا بسازیم ، می بایستی به سر وقت aufbauen برویم.
نرگس
خیلی ممنون واقعا خیلی خوب و جامع توضیح دادید یک دنیا سپاس .
نوشین پارسا منش
بسیار عالی سپاس بیکران
نهال
سلام استاد عزیز و مهربان، نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم. هر دفعه که مروری میکنم و دوباره میخونم، اینقدر برام درک زبان آلمانی بهتر میشه که، واقعا عمیقا بهتر یادش میگیرم.
Mina
واقعا ممنون از توضیحات کامل و ساده و قابل فهم.
Dehghan
با تشکر و یه دنیا ارزوهای خوب امیدوارم خدا مثل دل دریایی تون با شما رفتار کنه
سار
عالیو کاربردی سپاس
Parviz
شما حقیقتا یه انسان بخشنده هستید باید شکرگزار بود که عزیزانی مثل شما هم عصر من کمترین شدن و میتونیم از الطافشون بهره ببریم. دادار هستی بخش و عشق آفرین نگهدارتون باشه
Hanieh
واقعا ممنون ازتون، نمیدونم به چه دلیل این همه جزوات خوب و وقت با ارزشتون رو رایگان برای ما میذارید ولی یه دنیا تشکر، و اینکه بدونید دعاهای خیر زیادی پشت سرتونه
Hossein Azad
شما بهترین استاد زبان هستید، واقعا متشکرم از زحماتی که برای ما میکشید