
درس هفتم آلمانی در ۹۰ روز
در این درس ویدیویی به اعضای خانواده در زبان آلمانی میپردازیم و همچنین لغاتی که در این زمینه مورد استفاده قرار میگیرند را یاد خواهیم گرفت.
فیلم درس بهمراه متن و ترجمه
Anna lebt in einer kleinen Stadt. Sie hat eine große Familie
Ihr Vater ist Lehrer und ihre Mutter ist Ärztin. Anna hat einen Bruder und eine Schwester
Die Geschwister verstehen sich gut und spielen oft zusammen
Ihr Bruder heißt Max. Er ist zehn Jahre alt. Ihre Schwester heißt Lisa. Sie ist sieben Jahre alt. Anna ist die Älteste
Ihr Onkel Paul wohnt in Berlin. Er besucht sie oft mit seiner Frau, also Annas Tante Julia
Anna liebt ihre Familie sehr. Ihr Mann heißt Jonas. Sie haben ein Kind – einen kleinen Jungen namens Leo
Am Wochenende besuchen sie oft die Großeltern. Die ganze Familie isst zusammen, lacht und erzählt Geschichten
Es ist immer schön, zusammen zu sein
آنا در یک شهر کوچک زندگی میکند. او یک خانواده بزرگ دارد.
پدرش معلم و مادرش پزشک است. آنا یک برادر و یک خواهر دارد.
این خواهر و برادرها با هم خوب کنار میآیند و اغلب با هم بازی میکنند.
برادرش ماکس نام دارد. او ده ساله است. خواهرش لیزا نام دارد. او هفت ساله است. آنا بزرگترین آنهاست.
داییش پاول در برلین زندگی میکند. او اغلب به همراه همسرش، یعنی خالهی آنا جولیا، به دیدنشان میآید.
آنا خانوادهاش را خیلی دوست دارد. شوهرش یوناس نام دارد. آنها یک فرزند دارند – یک پسر کوچک به نام لئو.
آخر هفتهها آنها اغلب به دیدن پدربزرگ و مادربزرگ میروند. تمام خانواده با هم غذا میخورند، میخندند و داستان تعریف میکنند.
همیشه با هم بودن زیباست.
لیست لغات ( خانواده )
Die Familie
Der Mann – die Männer
مرد , شوهر – مردان یا مردها – شوهرها
Die Frau, die Frauen
زن , همسر – زن ها یا زنان – همسران
Das Kind, die Kinder
بچه – بچه ها
Der Bruder – die Brüder
برادر – برادران
Die Schwester – die Schwestern
خواهر – خواهران
Der Vater – die Väter
پدر – پدران
Die Mutter – die Mütter
مادر – مادران
der Onkel – die Onkel
دایی یا عمو – دایی ها و عموها
Die Tante – die Tanten
عمه یا خاله – عمه ها و خاله ها
Die Geschwister
خواهر و برادر ( جمع می باشد )
Der Großvater
پدر بزرگ
Die Großmutter
مادر بزرگ
Die Eltern
والدین ( اسم جمع )
Die Großeltern
پدر بزرگ و مادر بزرگ ( اسم جمع )
مثال در جمله بهمراه ترجمه
1. der Mann – der Ehemann
مرد / شوهر
Mein Mann ist Arzt
شوهر من پزشک است.
Der Mann liest eine Zeitung
آن مرد یک روزنامه میخواند.
Ich sehe einen alten Mann im Park
من یک مرد پیر را در پارک میبینم.
2. die Frau – die Ehefrau
زن / همسر
Meine Frau arbeitet im Büro
همسرم در اداره کار میکند.
Die Frau trägt ein rotes Kleid
آن زن یک لباس قرمز پوشیده است.
Ich spreche mit einer netten Frau
من با یک زن مهربان صحبت میکنم.
3. das Kind – die Kinder
کودک / کودکان
Das Kind spielt im Garten
کودک در باغ بازی میکند.
?Wie alt ist dein Kind
فرزندت چند سال دارد؟
Die Kinder gehen zur Schule
کودکان به مدرسه میروند.
4. der Bruder
برادر
Mein Bruder heißt Ali
برادر من علی نام دارد.
Ich habe zwei Brüder
من دو برادر دارم.
Der Bruder von Anna wohnt in Berlin
برادر آنا در برلین زندگی میکند.
5. die Schwester
خواهر
Meine Schwester ist Lehrerin
خواهرم معلم است.
Ich liebe meine kleine Schwester
من خواهر کوچکم را دوست دارم.
?Hat er eine Schwester
آیا او یک خواهر دارد؟
6. der Vater
پدر
Mein Vater arbeitet viel
پدرم زیاد کار میکند.
Der Vater liest seinem Kind ein Buch vor
پدر برای فرزندش کتاب میخواند.
?Wo ist dein Vater
پدرت کجاست؟
7. die Mutter
مادر
Meine Mutter kocht sehr gut
مادرم خیلی خوب آشپزی میکند.
Ich rufe meine Mutter jeden Tag an
من هر روز به مادرم زنگ میزنم
Die Mutter bringt das Kind in den Kindergarten
مادر، کودک را به مهدکودک میبرد.
8. der Onkel
دایـی / عمو
Mein Onkel lebt in Hamburg
داییم در هامبورگ زندگی میکند.
Der Onkel besucht uns am Wochenende
داییم آخر هفته به دیدن ما میآید.
Ich mag meinen Onkel sehr
من داییام را خیلی دوست دارم.
9. die Tante
خاله / عمه
Die Tante schenkt mir ein Buch
خالهام یک کتاب به من هدیه داد.
Meine Tante ist sehr freundlich
خالهام خیلی مهربان است.
Wir besuchen unsere Tante in Köln
ما به دیدن خالهمان در کلن میرویم.
10. die Geschwister
خواهر و برادر / فرزندان خانواده
Ich habe drei Geschwister
من سه خواهر و برادر دارم.
Die Geschwister spielen zusammen
خواهر و برادرها با هم بازی میکنند.
Meine Geschwister sind älter als ich
خواهر و برادرهایم از من بزرگترند.