
نگاهی به فعل schlafen و پیشوندهای آن
سلام دوستان , در این درس میخواهیم باهم نگاهی به فعل schlafen و پیشوندهای آن در زبان آلمانی داشته باشیم
فعل schlafen را به عنوان یک فعل پایه در نظر میگیریم که به معنی خوابیدن است اما در زبان آلمانی ما میتوانیم با یک سری پیشوندهای جداشدنی و یا جدانشدنی معنی نزدیک به آن فعل را بسازیم.
قبل هر چیز اجازه بدید که فعل schlafen را در زمان حال ساده صرف کنیم
ich schlafe
du schläfst
er/sie/es schläft
wir schlafen
ihr schlaft
sie/Sie schlafen
گذشته ساده آن میشود schliefen
و گذشته کامل آن : haben geschlafen
از آنجایی که صرف این فعل با افعال با قاعده فرق میکند. پیشنهاد من این است که این درس را حتما مطالعه کنید
پیشوندهای جداشدنی Trennbare Vorsilben
auschlafen خواب کافی داشتن یا کامل خوابین – به قدر نیاز خوابیدن
durchschlafen بدون بیدار شدن خوابیدن – پیوسته خوابیدن
einschlafen به خواب رفتن – تازه و یکهو به خواب رفتن
چند مثال برای درک بیشتر:
Ich will am Wochenende ausschlafen
میخواهم در آخر هفته حسابی بخوابم
به قدر نیاز 🙂
Das Baby hat die ganze Nacht durchgeschlafen
آن نوزاد تمام شب را بدون بیدار شدن خوابید
بچه تا صبح یک کله خوابید 🙂
Ich bin vor dem Fernster eingeschlafen
من در جلوی تلویزیون خوابم برد
داشتم تلویزیون میدیم که یهو خوابم برد یا خوابم رفت 🙂
پیشوندهای غیر قابل جداشدن Untrennbare Vorsilben
verschlafen خواب ماندن
überschlafen یک شب درباره چیزی فکر کردن ( تصمیم گیری )
توجه: فعل überschlafen معنای متفاوتی با «زیاد خوابیدن» دارد. این فعل به معنای “یک شب صبر کردن تا دربارهی چیزی فکر کنیم” است.
چند مثال برای درک بیشتر:
Ich habe den Bus verschlafen
برای اتوبوس خواب ماندم
نکته : در تفکر آلمانی ما برای چیزی خواب میانیم در فارسی معمولا میگم خواب ماندیم و به چیزی نرسیدیم یا از آن جا ماندیم
Ich muss die Entscheidung überschlafen
باید یک شب درباره ی آن تصمیم فکر کنم
حالا که با پیشوندهای فعل schlafen آشنا شدیم بد نیست که حروف اضافه ای که با این فعل مورد استفاده قرار میگیرد را نیز بدانیم
schlafen bei + D در خانه کسی خوابیدن
نزد کسی یا پیش کسی ماندن و در خانه آن خوابیدن
Ich schlafe bei meiner Oma
من در خانه مادر بزرگم میخوابم
من پیش مادر بزرگم میمانم و همانجا نیز میخوابم
schlafen in + D در مکانی خوابید
Ich habe in einem Zelt geschlafen
من در یک چادر خوابیدم
نکته : پس اگر خواستیم بگوییم که در یک جا یا مکانی میخوابیم از فعل schlafen بهمراه حرف اضافه in استفاده میکنیم ولی اگر خواستیم بگیم که نزد کسی یا پیش کسی میخوابیم از bei استفاده میکنیم.
اما حرف اضافه بعدی mit هست که اینجا معنی با کسی خوابیدن را میدهد ( از نظر جنسی )
Sie schläft mit ihrem Freund
او ( مونث ) با دوست پسرش کارهای خاک بر سری میکند 🙂
چند مثال و پایان درس
ausschlafen (خواب کافی داشتن)
Am Wochenende kann ich endlich ausschlafen
آخر هفته بالاخره میتونم حسابی بخوابم.
Ich habe gestern bis 11 Uhr ausgeschlafen
دیروز تا ساعت ۱۱ خوابیدم.
Wenn ich nicht arbeiten muss, will ich einfach nur ausschlafen
وقتی مجبور نباشم کار کنم، فقط میخوام بخوابم.
durchschlafen (بدون بیدار شدن خوابیدن)
Das Baby hat zum ersten Mal die ganze Nacht durchgeschlafen
نوزاد برای اولین بار تمام شب را بدون بیدار شدن خوابید.
Ich kann wegen des Lärms nie durchschlafen
بهخاطر سروصدا هیچوقت نمیتونم بدون بیدار شدن بخوابم.
Wenn ich müde bin, schlafe ich meistens durch
وقتی خستهام، معمولاً بدون بیدار شدن میخوابم.
einschlafen (به خواب رفتن)
Ich bin während des Films eingeschlafen
وسط فیلم خوابم برد.
Mein Kind schläft immer mit dem Lieblingslied ein
بچهم همیشه با آهنگ موردعلاقهاش خوابش میبره.
Sie konnte vor Aufregung nicht einschlafen
از شدت هیجان نتوانست بخوابد.
verschlafen (خواب ماندن)
Ich habe den Wecker nicht gehört und total verschlafen
صدای زنگ را نشنیدم و کاملاً خواب ماندم.
Du darfst morgen nicht wieder verschlafen
فردا نباید دوباره خواب بمونی!
Weil ich verschlafen habe, kam ich zu spät zur Arbeit
چون خواب موندم، دیر به محل کار رسیدم.
überschlafen (یک شب درباره چیزی فکر کردن)
Ich werde deinen Vorschlag erst mal überschlafen
فعلاً یک شب روی پیشنهادت فکر میکنم.
Lass uns die Entscheidung überschlafen
بیا یک شب صبر کنیم و درباره تصمیم فکر کنیم.
Es ist besser, wenn man wichtige Dinge überschläft
بهتره که درباره چیزهای مهم یک شب فکر کنیم.
schlafen bei + Dativ (در خانهی کسی خوابیدن)
Heute schlafe ich bei meinem Freund
امشب خانه دوستم میخوابم.
Kann ich heute Nacht bei dir schlafen
میتونم امشب پیشت بخوابم؟
Früher habe ich oft bei meinen Großeltern geschlafen
قبلاً زیاد خانه پدربزرگ و مادربزرگم میخوابیدم.
schlafen in + Dativ (در مکانی خاص خوابیدن)
Wir haben in einem Zelt geschlafen
توی یک چادر خوابیدیم.
Die Katze schläft in der Kiste
گربه داخل جعبه خوابیده.
Ich kann nicht in einem lauten Zimmer schlafen
نمیتونم توی اتاق پر سر و صدا بخوابم.
schlafen mit + Dativ (همخواب شدن – رابطه جنسی)
Er hat mit seiner Freundin geschlafen
او با دوستدخترش خوابید
Sie schläft mit niemandem beim ersten Date
او در اولین قرار با کسی همخواب نمیشود
Ich habe nie mit ihr geschlafen
من هیچوقت با او همخواب نشدم