
چگونه در آلمانی متوجه چیزی شدن را بیان کنیم؟
سلام دوستان , در این درس میخواهیم باهم یادبگیریم که چگونه در آلمانی متوجه چیزی شدن را بیان کنیم؟ در واقع از چه جملات و اصطلاحاتی میتوانیم در این زمینه استفاده کنیم؟
در این درس آموزش رایگان زبان آلمانی از پلتفرم آلمانی میخواهیم این موضوع را به طور کامل مورد بررسی قرار بدهیم!
چگونه در آلمانی متوجه چیزی شدن را بیان کنیم
ما در اینجا به بررسی ساختارهای مختلف زبان آلمانی برای بیان اینکه چیزی را متوجه شدهایم، توجهمان جلب شده یا خبری دریافت کردهایم میپردازیم.
این درس شامل پرکاربردترین اصطلاحات، جملات نمونه و نکات کاربردی است.
1. ساختار اصلی: mir ist aufgefallen, dass …
معنی: «متوجه شدم که …» / «به چشمم خورد که …»
کاربرد: برای اشاره به چیزی که توجه شما را جلب کرده است.
- mir/dir/ihm/ihr/uns … ist aufgefallen, dass + جمله کامل
مثالها:
- Mir ist aufgefallen, dass du heute sehr müde bist. – متوجه شدم که امروز خیلی خستهای.
- Ihm ist aufgefallen, dass das Fenster offen ist. – او متوجه شد که پنجره باز است.
- Uns ist aufgefallen, dass die Lampen nicht funktionieren. – متوجه شدیم که چراغها کار نمیکنند.
2. جایگزینها و اصطلاحات مشابه
ساختار | معنی |
---|---|
Es ist mir aufgefallen, dass … | رسمیتر، همان معنی |
Ich habe bemerkt, dass … | متوجه شدم که … |
Ich habe festgestellt, dass … | تشخیص دادم که … |
Mir ist bewusst geworden, dass … | به من روشن شد که … |
Es fällt mir auf, dass … | به چشمم میآید که … |
Mir kommt es so vor, als ob … | به نظر میرسد که … |
Ich merke, dass … | حس میکنم / متوجه میشوم که … |
Ich sehe, dass … | دارم میبینم که … |
Ich nehme wahr, dass … | درک میکنم که … (رسمی) |
Das habe ich mitbekommen | من فهمیدم / متوجه شدم / از آن باخبر شدم |
مثال های کاربردی در جمله:
Es ist mir aufgefallen, dass du die Tür offen gelassen hast
به چشمم آمد که تو در را باز گذاشتی.
متوجه شدم که تو در را باز گذاشتی.
Ich habe bemerkt, dass er gestern nicht zur Arbeit gekommen ist
متوجه سدم که او دیروز به سر کار نیامده است.
Ich habe festgestellt, dass mein Handy verschwunden ist
متوجه شدم که گوشی موبایلم گم شده است
تشخیص دادم که گوشی ام ناپدید شده است.
Mir ist bewusst geworden, dass ich mehr schlafen sollte
برایم روشن شد که باید بیشتر بخوابم.
Es fällt mir auf, dass du immer spät kommst
به چشمم میاد که تو همیشه دیر میایی.
Mir kommt es so vor, als ob er nervös ist
به نظر میرسد که او عصبی است.
Ich merke, dass ich hungrig werde
حس میکنم که داره گشنه ام میشه.
Ich sehe, dass die Kinder spielen
دارم می بینم که بچه ها بازی میکنند.
Ich nehme wahr, dass die Stimmung angespannt ist
درک میکنم که جو یا فضا تنش آلود است.
Das habe ich schon mitbekommen
من قبلا متوجه شده ام
با خبر شده ام
3. تفاوت های کلیدی
- mir ist aufgefallen: وقتی چیزی به چشم شما میآید یا توجهتان جلب میشود.
- mitbekommen: وقتی خبر یا اطلاعاتی را دریافت میکنید (شنیدن، دیدن یا تجربه کردن).
- سایر ساختارها مانند
bemerkt, festgestellt, bewusst geworden, wahrgenommen
معمولاً رسمیتر یا نوشتاری هستند.
4. نکات کاربردی
- میتوانید از
mir / dir / ihm / ihr / uns / euch / ihnen
استفاده کنید تا شخص مورد نظر را مشخص کنید. - فعل
aufgefallen
همیشه باsein
صرف میشود. - برای بیان دقیق چیزی که متوجه شدهاید،
dass +
جمله کامل را استفاده کنید. - mitbekommen بیشتر در گفتار روزمره و غیررسمی کاربرد دارد.