
Reduplikationen چیست؟
سلام دوستان , در این درس میخواهیم به خوبی درک کنیم که Reduplikationen چیست و به چه لغاتی در زبان آلمانی Reduplikationen گفته میشود؟
در واقع ما به تکرار واژه ها پشت سر هم که هر دو آهنگین باشند میگوییم Reduplikationen این نوع کاربرد لغات همانند فارسی در زبان آلمانی نیز وجود دارد.
برای درک بهتر از Reduplikationen می بایستی به این لغات در فارسی اشاره کنم: خسته مسته , شیر تو شیر و یا چیز میز یا دنگ و فنگ و …
در این درس از سری دروس besser Deutsch به چیزی حدود 20 لغت کاربردی در همین زمینه می پردازیم.
1.
Wischiwaschi
مبهم و بیسروته
Der Politiker redete nur Wischiwaschi
سیاستمدار فقط حرفهای مبهم و بیمعنا زد
Ich will klare Antworten, kein Wischiwaschi
من جوابهای واضح میخوام، نه حرفهای دوپهلو!
Das war wieder typisches Wischiwaschi von ihm
اینم یکی دیگه از همون حرفهای بیاساس همیشگیاش بود
Ihre Erklärung war nur Wischiwaschi
توضیح او فقط دریوری بود
Kein Wunder, dass niemand ihm glaubt – nur Wischiwaschi
تعجبی نداره کسی باورش نمیکنه – فقط مزخرف میگه!
2.
Larifari
بیمعنی و سطحی
Er erzählt immer nur Larifari
او همیشه فقط حرفهای بیارزش میزنه
Mit diesem Larifari kommst du nicht weit
با این حرفهای سطحی به جایی نمیرسی
Ich kann das ganze Larifari nicht mehr hören
دیگه نمیتونم این همه دریوری رو تحمل کنم
Das war doch alles nur Larifari
همهاش فقط خزعبلات بود!
Die Präsentation war zu Larifari – nichts Konkretes
ارائه خیلی سطحی بود – هیچی مشخصی نداشت
3.
Pillepalle
پیش پا افتاده و بی اهمیت
Das ist doch nur Pillepalle
این فقط چیزهای پیش پا افتادهست
Wir verschwenden unsere Zeit mit Pillepalle
داریم وقتمون رو با کارهای بیاهمیت تلف میکنیم
Für so ein Pillepalle rufe ich dich nicht an
برای چنین چیز کوچیکی بهت زنگ نمیزنم!
Ich habe keine Zeit für solchen Pillepalle
برای این جور چیزهای بیاهمیت وقت ندارم
Die Diskussion drehte sich nur um Pillepalle
بحث فقط دربارهی چیزهای بیارزش بود
4.
Tamtam
سر و صدا و شلوغ کاری بیخود
Warum machst du so ein Tamtam
چرا اینقدر سر و صدا راه انداختی؟
Für einen kleinen Fehler so ein Tamtam
برای یه اشتباه کوچیک این همه شلوغی!
Er liebt es, Tamtam zu machen
او عاشق نمایش بازی کردنه
Kein Tamtam, bitte – nur die Fakten
لطفاً بدون شلوغبازی – فقط واقعیتها رو بگو
So viel Tamtam um nichts
این همه شلوغکاری برای هیچی!
5.
Zickzack
زیگزاگ، مسیر پیچ در پیچ
Er lief im Zickzack durch den Wald
او به صورت زیگزاگ از میان جنگل رفت
Der Blitz zog ein Zickzack am Himmel
صاعقه به شکل زیگزاگ در آسمان ظاهر شد
Wir mussten im Zickzack ausweichen
باید به صورت زیگزاگ جاخالی میدادیم
Der Weg führte im Zickzack den Berg hinauf
مسیر به صورت زیگزاگ به بالای کوه میرفت
Sie fuhr in Zickzacklinien, weil sie müde war
او چون خسته بود به شکل زیگزاگ رانندگی میکرد
6.
Kuddelmuddel
به هم ریختگی، درهم بر هم
البته معنی بدتری هم داره و در فارسی معمولا چیز شعر و خیلی شدیدتر از چرت و پرت 🙂
Das ist doch nur Kuddelmuddel
فقط یه در هم بر همیه
Wir hatten gestern viel Kuddelmuddel im Büro
دیروز کلی شلوغ پلوغی توی دفتر داشتیم
Er redet ständig so einen Kuddelmuddel
دائم دربارهی مزخرفاتی صحبت میکنه
Ich habe keine Zeit für Kuddelmuddel
وقت این درهم برهمی ها رو ندارم
Schon wieder Kuddelmuddel? Jetzt reicht’s
باز هم شلوغ پلوغ؟ دیگه بسه!
7.
Krimskrams
خرت و پرت، چیزای الکی
Ich interessiere mich nicht für Kinkerlitzchen
به این چیزهای بیاهمیت علاقه ندارم
Hör auf mit dem ganzen Kinkerlitzchen
بس کن با این همه خردهریز بیفایده!
Sie kauft nur Kinkerlitzchen
اون فقط خرتوپرت میخره
Für solche Kinkerlitzchen ist kein Geld da
برای این چیزهای جزئی، پولی نیست
Das sind doch bloß Kinkerlitzchen
اینا فقط چیزهای بیاهمیت هستن
8.
Schnickschnack
اضافات بیفایده، دنگ و فنگ
Ich brauche keinen Schnickschnack
من این زرق وبرق ها رو نمیخوام
Der Raum ist voll mit Schnickschnack
اتاق پر از خرت و پرت تزئینیه
Schnickschnack bringt dir nichts
این تجملات به دردت نمیخورن
Er liebt Schnickschnack
اون عاشق زرق و برقه
Weg mit dem ganzen Schnickschnack
همهی این خرت و پرت ها رو بریز دور!
9.
Trallala
آواز بیمعنا، مسخرهبازی
Sein Vortrag war ein reiner Singsang
ارائهاش مثل یک آواز یکنواخت بود
Ich mag diesen Singsang nicht
این آهنگ یکنواخت رو دوست ندارم
Er redet im Singsang
اون با صدای آهنگین حرف میزنه
Singsang macht müde
آواز یکنواخت خوابآور میشه
Schon wieder dieser Singsang
باز هم همین لحن یکنواخت!
10.
Holterdiepolter
ناگهانی و با سر و صدا
Ein totales Wirrwarr herrscht hier
اینجا کاملاً آشفته ست
Ich blicke im Wirrwarr nicht durch
توی این شلوغی نمیفهمم چی به چیه
Was für ein Wirrwarr
چه آشفته بازاریه!
Das ist ein Wirrwarr von Informationen
این یه آشفتگی اطلاعاتیه
Der Text ist ein reines Wirrwarr
این متن یه آش شلهقلمه!
11.
Tüdelkram
خرت و پرت، چیزهای بی اهمیت
Ich hab keine Zeit für Tüdelkram
من وقت خرت و پرت ندارم
Was ist das für ein Tüdelkram auf deinem Schreibtisch
این چه خرت و پرتیه روی میزه؟
Sie redet immer nur Tüdelkram
اون همیشه دربارهی چیزای بی ارزش حرف میزنه
Lass uns den Tüdelkram wegräumen
بیاین این خرت و پرتها رو جمع کنیم
Der ganze Tüdelkram ist unnötig
تمام این چیزها بی فایده ست
12.
Ruckzuck
فوری، در یک چشم به هم زدن
Das geht ruckzuck
این خیلی سریع انجام میشه
Er war ruckzuck fertig
اون فوراً کارش تموم شد
Ruckzuck war das Haus leer
تو یه لحظه خونه خالی شد
Wir müssen das ruckzuck erledigen
باید اینو سریع تموم کنیم
Ruckzuck ist das Wetter umgeschlagen
ناگهانی هوا تغییر کرد
13.
Zickzack
زیگزاگ، مسیر ناپایدار یا متغیر
Der Weg führte im Zickzack nach oben
مسیر به شکل زیگزاگ به بالا میرفت
Er läuft im Zickzack
اون زیگزاگ راه میره
Die Straße geht in Zickzacklinien
جاده به صورت خطهای زیگزاگ میره
Zickzack ist nicht der schnellste Weg
زیگزاگ سریعترین مسیر نیست
Sie fährt Zickzack, pass auf
اون زیگزاگ میره، مواظب باش!
14.
Tick-Tack
صدای تیکتاک ساعت
Ich höre nur das Tick-Tack der Uhr
فقط صدای تیکتاک ساعت رو میشنوم
Das Tick-Tack macht mich nervös
این تیکتاک عصبیم میکنه
Tick-Tack, die Zeit läuft
تیکتاک، زمان در حال گذره
Das ständige Tick-Tack stört mich
این تیکتاک مداوم اذیتم میکنه
Hörst du das Tick-Tack
صدای تیکتاک رو میشنوی؟
15.
Zappzarapp
ناگهانی، یهویی، با سرعت
Und zappzarapp war das Geld weg
و یهویی پول رفت!
Zappzarapp hat er das erledigt
با سرعت اون کارو تموم کرد
Zappzarapp war alles leergegessen
تو یه لحظه همه چی خورده شد
Ich hab zappzarapp aufgeräumt
با سرعت همه جا رو تمیز کردم
Zappzarapp verschwunden
یهو غیبش زد!
16.
Holterdiepolter
با عجله، هول هولکی، بی نظم و ترتیب
Er kam holterdiepolter ins Zimmer
اون هولهولکی وارد اتاق شد
Wir dürfen nicht holterdiepolter entscheiden
نباید عجولانه تصمیم بگیریم
Alles ging holterdiepolter schief
همه چیز با عجله و بد پیش رفت
Sie hat holterdiepolter ihre Sachen gepackt
وسایلش رو سریع و بینظم جمع کرد
Holterdiepolter zu handeln bringt nichts
با عجله عمل کردن فایدهای نداره
17.
Hickhack
بحث و جدل بی نتیجه، کشمکش
Es gab viel Hickhack im Team
توی تیم کلی بحث بیفایده بود
Ich hab genug von diesem Hickhack
از این کشمکشها خسته شدم
Der politische Hickhack dauert an
کشمکش سیاسی ادامه داره
Warum immer dieses Hickhack
چرا همیشه این همه دعوا و بگومگو؟
Hickhack bringt uns nicht weiter
این کشمکش ما رو جلو نمیبره
18.
Krimskrams
خرتوپرت، چیزهای بیارزش
Seine Schublade ist voll Krimskrams
کشوی اون پر از خرتوپرت بیفایدهست
Wirf den ganzen Krimskrams weg
همهی این خرتوپرتها رو بنداز دور
Ich brauche keinen Krimskrams
من به این چیزهای بیارزش نیازی ندارم
Überall liegt Krimskrams herum
همه جا پر از خردهریز بیارزشه
Der Flohmarkt war voll Krimskrams
بازار کهنهفروشی پر از خرتوپرت بود
19.
Rambazamba
سر و صدا، هیاهو، مهمانی شلوغ
Gestern Abend war richtig Rambazamba
دیشب کلی سر و صدا و جشن بود
Ich will keinen Rambazamba im Haus
من نمیخوام توی خونه سروصدا باشه
Die Kinder machen wieder Rambazamba
بچهها دوباره دارن هیاهو میکنن
Heute Abend gibt’s Rambazamba
امشب مهمونی و سروصدا داریم!
Immer dieses Rambazamba
همیشه این همه سر و صدا…
20.
Trallala
خوشی، خوشگذرونی، آهنگمانند بودن
Und dann kam das ganze Trallala
و بعدش همهی اون خوشگذرونیها اومد
Ich mag kein Trallala im Büro
خوشگذرونی توی دفتر رو دوست ندارم
Immer dieses Trallala mit dir
همیشه همین شادیبازیها با توئه!
Kein Trallala – wir müssen arbeiten
دیگه شوخی بسه – باید کار کنیم!
Alles war nur Trallala
همهاش فقط ظاهرسازی بود.