Wort der Nacht لغت ِ شب abwimmeln
abwimmeln یک فعل جدا شدنی می باشد
شر كسى را از سر خود باز كردن ، رفع مزاحمت كردن ، چيز دست و پاگيرى را از خود دور كردن ، کسی را دک کردن
Jemandem sagen, dass er weggehen soll
به کسی بگوییم ، که او می بایستی برود یا دور شود
Eine Person, die als lästig empfunden wird, wegschicken.
یک شخص ، که او به عنوان مزاحم احساس شود را به خارج یا بیرون فرستادن
.
گذشته ساده : wimmelten ab
گذشته کامل : haben abgewimmelt
Eine Arbeit abwimmeln
یک کاری را از سر خود باز کردن
به زبان ساده تر یک کاری را پیچوندن ?
Einen Auftrag abwimmeln
یک ماموریت را از سر خود باز کردن
به زبان ساده تر یک ماموریت را پیچوندن ?
Jemanden abwimmeln
کسی را پیچوندن ، از شر کسی راحت شدن ، کسی را دک کردن
.
?Wie kann man lästige Anrufer abwimmeln
چگونه آدم می تواند از شر تلفن کننده های مزاحم راحت شود؟
.
Kannst du bitte diese Forografen abwimmeln? Die stehen schon den ganzen Tag vor meiner Haustür!
می تونی لطفا این عکاس ها را دک کنی؟ آنها تمام روز را در جلوی درب خانه من ایستاده اند!
.
موفق باشید. ?
.
Viel Erfolg ?