Wort des Tages لغت ِ روز Das Blumenbeet , pflanzen, bepflanzen, anpflanzen
Das Blumenbeet, -e
باغچه گل
Kleines Stück Land, auf dem Blumen wachsen
تیکه ای کوچک از زمین که روی آن ، گل ها رشد میکنند.
.
اسم Blumenbeet از دو اسم Die Blume و Das Beet تشکیل شده است که اولی به معنی گل و دومی به معنی باغچه است ، که پس از ترکیب شدن با هم کلمه مرکب باغچه گل ها را ساخته اند.
Der Hund der Nachbarn ist durch unser Blumenbeet gelaufen. Jetzt sind die schönen Blumen kaputt
سگ همسایه از میان باغچه گل های ما دویده است. الان آن گل های زیبا خراب شده اند
تلفظ ?
Die Gärtner legen die Blumenbeete des Stadtparks an
باغبان ها ، باغچه های پارک های شهر را تاسیس میکنند یا بنا میکنند.
.
Ein Blumenbeet bepflanzen
یک باغچه گل را کاشتن
.
Ein Blumenbeet pflegen
از یک باغچه گل نگهداری کردن
.
نکته : توجه داشته باشید که هرگاه بخواهیم از کلمه باغچه استفاده کنیم می بایستی Das Beet را بکار ببریم اما اگر منظور ما باغچه ای است که در آن فقط گل کاشته شده است آنگاه از Das Blumenbeet استفاده میکنیم.
.
Ein Beet für Salat
یک باغچه برای کاهو
.
Ein beet umgraben
یک باغچه را بیل زدن
.
Ein Beet Kohlrabi anpflanzen
در یک باغچه ، کلم کاشتن
.
Der Gärtner pflanzt schon früh im Jahr im Glashaus Gemüse
آن باغبان پیش از سال در گلخانه سبزیجات را میکارد
.
pflanzen
کاشتن ، نهال کاری کردن ، نشاء زدن ، چیزی را در جای خودش محکم فرو کردن ، سر به سر کسی گذاشتن ، کسی را اذیت کردن
گذشته ساده : pflanzten
گذشته کامل : haben gepflanzt
.
Einen Baum pflanzen
یک درختی را کاشتن
.
Hör auf, mich zu pflanzen
دست بردار از سر به سر گذاشتن من
بی خیال اذیت کردن من شو
.
Ich lass mich von dir doch nicht pflanzen
اجازه نمیدم که تو منرا اذیت بکنی یا سر به سرم بگذاری
.
دو مثال بالا ، بیشتر در کشور اتریش مورد استفاده قرار میگیرد ، البته در کشور آلمان و سوئیس نیز می توانیم از آنها استفاده کنیم اما در اتریش مرسوم تر است
.
و اما اگر فعل pflanzen به عنوان یک فعل انعکاسی مورد استفاده قرار بگیرد ، آنگاه معانی لمیدن ، در جای راحتی نشستن را میدهد.
.
Sie pflanzte sich auf die Couch
او خودش را به روی کاناپه لم داده بود