
تفاوت weil و denn در زبان آلمانی
سلام دوستان , در این درس از سوالات گرامری میخواهیم به یکی از سوالات پر تکرار زبان آموزها در سطح A2 تا B1 بپردازیم:
چه زمانی از denn استفاده کنیم و چه زمانی از weil؟
مگه هر دو معنی چون یا زیرا نمیدهند؟
هر دو کلمه به فارسی زیرا یا چون ترجمه میشوند، اما کاربرد و ساختار گرامری متفاوتی دارند.
weil – حرف ربط با ساختار Nebenordnung
نکته مهم : در جملهای که با weil شروع میشود یا اگر weil در جمله باشد ، فعل به انتهای جمله میرود.
Ich bleibe heute zu Hause, weil ich krank bin
من امروز خانه میمانم، چون مریض هستم
Er geht nicht zur Arbeit, weil sein Auto kaputt ist
او به سر کار نمیرود، چون ماشینش خراب است
ساختار جمله با weil:
[جمله اصلی] + weil + [فاعل] + [بقیه جمله] + فعل در انتها
denn
حرف ربط با ساختار جمله Hauptsatzordnung
کلمه denn دو جمله مستقل را به هم وصل میکند.
در این حالت، ترتیب جمله تغییری نمیکند و فعل در جای دوم باقی خواهد ماند
Ich bleibe heute zu Hause, denn ich bin krank
من امروز خانه میمانم، چون مریض هستم
Er geht nicht zur Arbeit, denn sein Auto ist kaputt
او به سر کار نمیرود، چون ماشینش خراب است
ساختار جمله با denn:
[جمله اول] + denn + [فاعل] + فعل در جای دوم + بقیه جمله
تفاوت کلیدی weil و denn
Ich gehe früh ins Bett, weil ich morgen früh aufstehen muss
من زودتر میروم بخوابم , چونکه فردا صبح زود باید بیدار بشم
نکته : همانطور که گفته شد وقتی weil در جمله باشد فعل را به انتهای جمله میبرد در صورتی که وقتی denn باشد این اتفاق نمیافتد
Wir bleiben zu Hause, denn es regnet draußen
ما در خانه میانیم چون بیرون دارد باران میبارد
Sie ist nervös, weil sie gleich eine Prüfung hat
او (مونث) کمی مضطرب است چونکه او یک امتحان دارد
Ich mag ihn, denn er ist sehr freundlich
از او (مذکر) خوشم میاد چون او خیلی مهربان است
Du kannst nicht schwimmen gehen, weil das Wasser zu kalt ist
تو نمیتوانی بری شنا چونکه آب خیلی سرد است
مثالهای کاربردی با weil (فعل در انتهای جمله)
Ich kann heute nicht kommen, weil ich viel zu tun habe
امروز نمیتونم بیام، چون کار زیادی دارم.
Wir bleiben zu Hause, weil das Wetter schlecht ist
ما در خانه میمانیم، چون هوا بد است.
Sie lernt viel, weil sie die Prüfung bestehen möchte
او زیاد درس میخواند، چون میخواهد در امتحان قبول شود
Ich bin müde, weil ich gestern spät ins Bett gegangen bin
من خستهام، چون دیشب دیر به رختخواب رفتم.
Er fährt nicht mit dem Fahrrad, weil es kaputt ist
او با دوچرخه نمیرود، چون خراب است.
Wir essen jetzt, weil wir später keine Zeit haben
ما الان غذا میخوریم، چون بعداً وقت نداریم.
Sie kommt nicht zur Party, weil sie krank ist
او به مهمانی نمیآید، چون مریض است.
Ich kaufe das nicht, weil es zu teuer ist
من این را نمیخرم، چون خیلی گران است.
Wir lernen Deutsch, weil wir in Deutschland leben wollen
ما آلمانی یاد میگیریم، چون میخواهیم در آلمان زندگی کنیم.
Ich nehme den Bus, weil mein Auto in der Werkstatt ist
من با اتوبوس میروم، چون ماشینم در تعمیرگاه است.
مثالهای کاربردی با denn (فعل در جای دوم)
Ich komme später, denn ich habe noch einen Termin
من دیرتر میآیم، چون هنوز یک قرار دارم.
Er bleibt zu Hause, denn er ist müde
او در خانه میماند، چون خسته است.
Wir essen Pizza, denn wir haben keine Lust zu kochen
ما پیتزا میخوریم، چون حوصله آشپزی نداریم.
Ich habe Angst, denn es ist dunkel draußen
من میترسم، چون بیرون تاریک است.
Sie ist glücklich, denn sie hat gute Nachrichten bekommen
او خوشحال است، چون خبرهای خوبی دریافت کرده است.
Ich bleibe im Bett, denn ich bin krank
من در تخت میمانم، چون مریضم.
Wir gehen ins Kino, denn der Film soll sehr gut sein
ما به سینما میرویم، چون گفته شده فیلم خیلی خوبیه.
Er spricht gut Deutsch, denn er lebt seit Jahren in Berlin
او خوب آلمانی صحبت میکند، چون سالهاست در برلین زندگی میکند.
Ich nehme einen Regenschirm mit, denn es könnte regnen
من یک چتر برمیدارم، چون ممکنه باران ببارد.
Sie sind zu spät, denn sie haben den Bus verpasst
آنها دیر رسیدند، چون اتوبوس را از دست دادند.
برای آگاهی بیشتر پیشنهاد میکنم این درس را نیز مطالعه کنید:
مرتضی غلام نژاد
سلام دوست عزیز حتما در این مورد نیز یک درس اضافه خواهد شد پیشنهاد میدم در همین رابطه در بخش جستجو سایت کلمه nämlich را جستجو کنید موفق باشید
متین
سلام لطفا در مورد تفاوت denn و nämlich هم یک درس اضافه کنید مرسی