درس چهارم – Besser Deutsch
در این درس از سری دروس آموزش رایگان زبان آلمانی و گرامر زبانی آلمانی میخواهیم باهم یاد بگیریم که تفاوت لغات زیر در چیست و در چه شرایط و موقعیتی میتوانیم از آنها استفاده کنیم.
obwohl – trotzdem
weil – damit
اجازه بدید با ترجمه لغات بالا شروع کنیم.
obwohl با اینکه , با آنکه ؛ با وجود اینکه , گرچه , اگرچه , هرچند
trotzdem با اینکه با وجود اینکه , با وصف اینکه
weil چون , زیرا , برای اینکه , از آنجا که , حالا که
damit برای اینکه , به منظور اینکه
نکته در مورد damit : این لغت کاربردهای زیادی در زبان آلمانی دارد اما ما در این درس تنها به آن کاربردی می پردازیم که نزدیک به weil است.
برای درک بیشتر در مورد damit این درس را مطالعه کنید:
و همچنین برای درک بیشتر obwohl این درس را مطالعه کنید:
و در نهایت می توانید در درس زیر اطلاعات خوبی در مورد trotzdem داشته باشید
خب اجازه بدید که به درس برگردیم و تفاوت لغات گفته شده را مورد بررسی قرار بدهیم.
کاربرد weil اینگونه است که ما یک موقعیت مشخص را شرح میدهیم برای مثال من یک چتر بهمراه خودم می بارم , چونکه باران می بارد. پس من از weil استفاده میکنم برای اینکه یک موقعیت مشخص که باران باریدن است وجود دارد.
بنابراین دلیل اینکه من چتر به همراه خودم می برم این هوای بارانی است.
Ich trage einen Regenschirm, weil es regnet
من یک چتر را بهمراه میبرم ؛ چونکه (زیرا) دارد باران می بارد.
Sie ist teaurig, weil ihr Haustier gestorben ist
او (مونث) غمگین است ؛ چونکه (برای اینکه) حیوان خانگی است مرده است.
در واقع weil جوابی است به warum در زبان آلمانی , برای مثال : چرا او غمگین است؟ چونکه حیوان خانگی اش مرده
نکته مهم در مورد weil : هرگاه از weil در جملات استفاده میکنیم باید اینرا در نظر داشته باشیم که فعل جمله را به انتهای بخش خودش میبرد. برای درک بیشتر و همچنین مثال های دقیق تر در مورد weil میتوانید این درس را مطالعه کنید.
اما کاربرد damit در برابر weil اینگونه است ما از damit برای شرح یا توصیف یک موقعیت استفاده میکنیم برای درک بیشتر به مثال زیر توجه کنید:
Ich trage einen Regenschirm, damit ich nicht nass werde
من یک چتر بهمراه میبرم , چونکه (به منظور اینکه) نمیخواهم خیس بشوم
در واقع من به منظور و با توجه به هدفی که دارم ؛ یک چتر را با خودم بردم , در اینجا دیگر دلیلی برای بردن چتر را بیان نمیکنم بلکه دارم شرح میدهم یا توضیح میدهم که چرا چتری بهمراه میبرم.
نکته : در هنگام استفاده از damit (دامیتی که از نظر معنی به weil نزدیک است) باید توجه داشته باشیم که حتما باید هدفی را در ادامه شرح دهیم : در مثال بالا هدف ما خیس نشدن بود.
Sie kauft ein neues Spielzeug für ihren Hund, damit er sich nicht langweilt
او (مونث) یک اسباب بازی جدید برای سگ اش میخرد , چونکه ( به منظور اینکه , با هدف اینکه ) حوصله سگ اش سر نرود.
پس چون میخواستیم هدفی را شرح دهیم از damit استفاده کردیم.
هرگاه بخواهیم دلیلی را بیان کنیم از weil استفاده میکنیم.
نکته : واژه پرسشی که در برابر damit قرار دارد لغت wozu است.
?Wozu trägst du einen Regenschirm
واسه چی یا برای چی داری یک چتر حمل میکنی؟
Ich trage einen Regenschirm, damit ich nicht nass werde
من یک چتر را بهمراه میبرم یا حمل میکنم برای اینکه ( به منظور اینکه ) خیس نشوم.
?Wozu kaufst du das Spielzug für deinen Hund
واسه چی یا برای چی داری آن اسباب بازی را برای سگ ات میخری؟
Ich kaufe das Spielzug für meinen Hund, damit er sich nicht langweilt
من آن اسباب بازی را برای سگ ام میخرم , چونکه ( به منظور اینکه با این هدف که) حوصله سگ ام سر نرود.
تفاوت weil و damit در زبان آلمانی چیست؟
حال ما میتوانیم به این سوال به خوبی پاسخ بدهیم.
تفاوت اول : گفتیم weil در پاسخ به واژه پرسشی ?warum مورد استفاده قرار میگیرد ولی damit در پاسخ به واژه پرسشی wozu
تفاوت دوم : گفتیم weil در واقع دلیلی را بیان میکند اما damit هدف و منظور یا قصد و نیت ما را شرح میدهد همواره یک نیتی پشت آن قرار دارد.
weil دلیلی را در دلش جا داده است
damit هدف یا نیتی را بهمراه دارد
چند مثال دیگر :
Er geht früh schlafen, weil er müde ist
او (مذکر) زود میخوابد ؛ چونکه او خسته است.
چرا او زود رفت خوابید؟
به دلیل خسته بودم او (مذکر) رفت زودتر بخوابد. چونکه خسته بود
Er geht früh schlafen, damit er morgen ausgeruht ist
او زود میخوابد , چونکه (به منظور اینکه) فردا صبح سرحال باشد و یا اینکه رفع خستگی کرده باشد.
واسه چی یا برای چی او زود داره میخوابه؟
با هدف اینکه فردا صبح سر حال باشد.
Sie lernt jeden Tag, weil sie die Prüfung bestehen möchte
او (مونث) هر روز درس میخواند (یاد میگیرد) چونکه ( به دلیل اینکه ) او میخواد آن امتحان را قبول بشود.
Sie lernt jeden Tag, damit sie an der Uni studieren kann
او (مونث) هر روز دس میخواند (یاد میگیرد) چونکه ( به منظور و با این هدف که ) در دانشگاه بتواند تحصیل کند.
برای درک بهتر ما میتوانیم weil را برای خودمان به دلیل اینکه معنی کنیم و همچنین damit را به منظور اینکه یا با این هدف که …
Er kauft einen Kaffe, weil er müde ist
او یک قهوه میخرد , به دلیل اینکه خسته است
Er kauft einen Kaffe, damit er die ganze Nacht wach bleiben kann
او یک قهوه میخرد , به منظور اینکه یا با این هدف که او تمام شب را بتواند بیدار بماند.
Er trägt einen Hut, damit seine Kipfhaut vor der Sonne geschützt wird
او یک کلاه به سر دارد , به منظور یا با این هدف که از تابش خورشید ( به سر و چشم هایش ) جلوگیری کند.
Er trägt einen Hut, weil er seine neue Frisur nicht mag
او یک کلاه به سر دارد , به دلیل اینکه او مدل موی جدید اش را دوست ندارد.
Sie nimmt den Bus, weil ihr Auto kaputt ist
او (مونث) با اتوبوس میرود , به دلیل اینکه ماشین اش خراب است
Sie nimmt den Bus, damit sie die Umwelt schont
او (مونث) با اتوبوس میرود , به منظور اینکه یا با این هدف که به محیط زیست آسیبی نزند.
حال اجازه بدهید که به obwohl و trotzdem نیز بپردازیم
برای درک ساده اینها پیش از هر زیاده گویی اینگونه معنی میکنیم
obwohl گرچه , اگر چه , هرچند که
trotzdem با وجود اینکه , با اینکه ، با وصف اینکه
Sie geht spazieren, obwohl es regnet
او (مونث) به پیادروی میرود , گرچه دارد باران میبارد.
Er isst Schokolade, obwohl er auf Diät ist
او (مذکر) شکلات میخورد , هرچند که او در رژیم غذایی است.
Es regnet, trotzdem gehen sie spazieren
دارد باران می بارد , با این وجود ( با این اوصاف ) آنها به پیاده روی میروند.
Er ist auf Diät, trotzdem isst er Schokolade
او در رژیم غذایی است , با این وجود ( با این اوضاع ) دارد شکلات میخورد.
تفاوت obwohl و trozdem در زبان آلمانی چیست؟
حال ما میتوانیم به خوبی به این سوال پاسخ بدهیم.
در واقع trotzdem قبل از خودش یک واقعه یا یک موقعتی را داشته حال در بخش دوم میگوید با وجود آن واقعه یا با توصیف یا وصف آن موقعیت دارد چنین میشود… ولی obwohl در واقع کار قبل اش خودش را سر زنش میکند.
برای مثال : او دارد شکلات میخورد هر چند که میداند برایش خوب نیست. پس در این موقعیت ما شکلات خوردن آنرا سرزنش میکنیم (obwohl)
برای مثال : دارد باران میبارد ولی با وجود اینکه هوا بارانی است توضیح میدهیم که آنها چه کاری میخواند انجام بدهند. در واقع بیان گر یا راوی یک قصه ایم. (trozdem)
نکته مهم : جمله میتواند با obwohl شروع شود ولی trotzdem هرگز نمیتواند در ابتدای جمله باشد چونکه همانطور در بالا بیان شد ما با trotzdem در بخش دوم جمله روایت گر یک اتفاق هستیم یا یک موقعیت را بیان میکنیم.
پس من میتوانم بگویم :
obwohl es regnet, geht er spazieren هرچند که دارد باران میبارد , او به پیاده روی میرود
توجه داشته باشید که هرگز نمیتوانم این جمله را بگویم : trotzdem geht er spazieren, es regnet
چند مثال و پایان این درس:
Er hat Schmerzen in Bein, trotzdem spielt er Fußball
او درد در پایش دارد , با این وجود با این اوصاف دارد فوتبال بازی میکند.
Sie studiet viel, obwohl sie das Thema nicht versteht
او خیلی درس میخواند ؛ هرچند یا اگرچه او (مونث) آن موضوع یا مطلب را درک نمیکند.
Der Film ist traurig, trotzdem lacht sie
آن فیلم غمگین است , با این وجود او (مونث) دارد میخندد
با وجود اینکه آن فیلم غمگین است , او (مونث) دارد میخندد
Die Straße ist glatt, trotzdem fährt er schnell
آن خیابان لغزنده است , با این وجود او (مذکر) سریع رانندگی میکند.
Er bleibt wach, obwohl er sehr müde ist
او (مذکر) بیدار می ماند ، هرچند یا اگر چه او خیلی خسته است.
امیدوارم که به خوبی این لغات را درک کرده باشید و در ادامه بتوانید به خوبی از آنها استفاده کنید.
موفق باشید.