درس پنچاه و چهارم – نگاهی به مهم ترین حروف ربط و قیدها در زبان آلمانی
سلام دوستان در این درس می خواهیم با هم نگاهی داشته باشیم به حروف ربط و همچنین دیگر قیدها در زبان آلمانی
aber اما ، ولی ، لیک ، مگر ، جزانکه ، مگرانکه ، بلکه
Ich kann heute nicht aber morgen
من امروز نمی توانم ، اما فردا ( می توانم )
Du spielst aber gut
تو ولی خوب بازی میکنی
Aber ich bitte dich
بلکه من ازت خواهش میکنم
denn برای اینکه ، زیرا ، چونکه ، چون ، به دلیل اینکه ، مگر که
doch چرا ، منظور از این چرا این است که برای مثال در فارسی می پرسیم ، تو نمی آیی ؟ و طرف می گوید : چرا میام
doch می تواند برای تاکید در جملات نیز استفاده شود.
Das hast du doch gewusst
تو آن را میدانستی ( تاکید در جمله )
Das ist doch zu blöd
آن ( واقعا ) خیلی ناخوشایند است ،
آن ( واقعا ) خیلی احمقانه است.
که doch در اینجا نیز تاکیدی بر جمله است.
oder یا
?Fährst du heute oder morgen
امروز میروی ( منظور با وسیله نقلیه ) یا فردا ؟
Ich werde sie anrufen oder ihr schreiben
من می خواهم با او (مونث ) تماس بگیرم یا برای او ( چیزی ) بنوسیم
sondern بلکه
und و
als به عنوان ، به شکل ، در شکل ، از زمانی که ، هنگامی که ، از ، انگاری ، گاهی
.
bevor قبل از ، پیش از ، قبل از اینکه
.
Bevor wir abreisen, müssen wir noch einiges erledigen
قبل از اینکه ما به مسافرت برویم ، باید برخی چیزها را نیز به انتها ببریم.
Sie musste ihm alles sagen, bevor er sich entscheiden würde
او ( مونث ) می بایستی همه چیز را به او میگفت ، پیش از اینکه او انتخابش را کرده باشد.
bis تا ، تا اینکه ، دقیقا ، مجددا
Bis nächstes Jahr
تا سال آینده
?Bis wann brauchst du das Buch
تا کی تو آن کتاب را نیاز داری؟
von 8 bis 11 Uhr
از ساعت ۸ تا ۱۱
Von unten bis oben
از پایین تا بالا
Von Anfang bis Ende
از شروع تا پایان
da آنجا ، در آنجا یا اینجا ، چون که ، به دلیل اینکه
damit با آن ، به آن وسیله ، تا اینکه ، تا آنکه ، به این منظور که
Schreib es dir auf, damit du es nicht wieder vergisst
یادداشت کن برای خودت ، تا به این وسیله دوباره آنرا فراموش نکنی
?Was meinen Sie damit
چه منظوری از بیان آن دارید؟
dass که
ehe قبل از آنکه ، پیش از آنکه
Der Winter muss enden, ehe der Sommer kommt
زمستان باید تمام شود، قبل از آنکه تابستان بیاید.
falls در صورتی که ، اگر که ، در حالی که ، هرگاه
Falls es regnen sollte, bleiben wir zu Hause
در صورتی که ( قرار باشد ) باران بیاید ، ما در خانه می مانیم.
indem از این طریق که ، به طوری که ، در حالی که ، وقتی که
nachdem پس از ، بعد از ، در عقب ، پشت سر ، از آن رو ، بر حسب اینکه ، بعد از آنکه
obwohl اگر چه ، گر چه ، هر چند ، با وجود آنکه
seit از زمان ، از وقت وقوع یک حادثه به بعد ، از مدت های قبل ، از وقتی که
seitdem از زمانی که ، از هنگامی که ، از وقتی که
Nichts hat sich seitdem hier geändert
از زمانی که ( تو میدانی و خبر داری ) هیچ چیزی اینجا تغییر نکرده
sodass برای همین ، به طوری که
Er war krank, sodass er absagen musste
او مریض بود ، برای همین باید قرار ملاقات را کنسل میکرد
solange تا موقعی که ، تا هنگامی که
Solange ich krank war, bist du bei mir geblieben
تا موقعی که من بیمار بودم ، تو نزد من مانده بودی
sooft هر وقت که ، هر چقدر
Ich komme dich besuchen, sooft es mir möglich ist
می آیم بهت سر میزنم ، هر وقت که آن برای من امکان داشته باشد.
.
während در مدت ، هنگام ، در ظرف ، در حالی که ، هنگامیکه ، در همان حال
weil زیرا ، چرا که ، چون ، به دلیل اینکه ، در همین احوال
wenn اگر ، چنانچه ، در صورتی که ، هر زمان ، هر وقت ، به محض اینکه
wohingegen در حالی که
Er hat blondes Haar, wohingegen seine Geschwister alle dunkelhaarig sind
او ( مذکر ) موهای طلایی دارد ، در حالی که خواهر و برادر او همه موهای تیر دارند.
allerdings منتهی ، البته که ، واضع است که
also پس ، بنابراین ، چنین
Also, gute Nacht
پس ، شب بخیر
?Also, kommst du jetzt oder nicht
بنابراین ، تو الان میایی یا نه ؟
andererseits از سوی دیگر ، از طرف دیگر
Einerseits machte das Spaß, andererseits Angst
از طرفی وجد و شادمانی دارد ، از سوی دیگر ترس و هراس
anschließend بلافاصله بعد از آن
außerdem گذشته از این ، وانگهی ، به علاوه ، علاوه بر آن ، صرف نظر از این
dabei همراه آن ، کنار آن ، با آن ، در حین ، همزمان
dadurch بدین طریق ، بدین جهت ، بدین سبب ، بدین راه ، بدین وسیله
Sie hat das Medikament genommen und ist dadurch wieder gesund geworden
او آن دارو را خورد ، بدین سبب دوباره سالم و سر حال شد.
dafür در عوض ، برای اینکه ، به این جهت ، با توجه به آنکه
dagegen بر ضد ، بر علیه ، در مقابل ، بر خلاف ، بر عکس ، در عوض
danach در مورد آن ، درباره ی آن ، بعدا ، بعد از آن
darauf به آن ، روی آن ، از آن پس ، سپس
Ein Topf mit einem Deckel darauf
یک قابلمه با یک در پوش به روی آن
kurz darauf کمی بعد
darum دور تا دور ، بدین سبب ، بدین علت ، در اطرف
Das Auto hatte einige Mängel, darum hat er es nicht gekauft
آن ماشین یک عیب های داشت ، بدین سبب او آنرا خریداری نکرد
davor روبروی آن ، جلوی آن ، از آن
Ein Haus mit einem Garten davor
یک خانه با یک باغ در جلوی آن
dazu علاوه بر آن ، به اضافه ، به علاوه به آن ، به سوی آن ، درباره ی آن ، به آن ، به اون
Das stimmt so, dazu gibt es nichts hinzuzufügen
آن همانطوری صحیح است ، به آن من هیچ چیزی اضافه نمیکنم
deshalb بدین سبب ، از آن رو ، به این علت ، از این جهت
Er war vermögend und hatte deshalb großen Einfluss
او ثروتمند بود و به این علت تاثیر بزرگی داشت
Du weißt es nicht? Nein, deshalb habe ich ja gefragt
تو آنرا نمیدانی ؟ نه ، از آن رو سوال پرسیدم
deswegen بنابراین ، از این رو ، به این جهت ، به این دلیل
Deswegen ist sie Geologin geworden
به این دلیل او ( مونث ) زمین شناس شده است.
einerseits از طرفی ، از سویی
Einerseits machte das Spaß, andererseits Angst
از طرفی وجد و شادمانی دارد ، از سوی دیگر ترس و هراس
ferner علاوه بر آن ، گذشته از این ، بعدها ، از آن به بعد
An diesem Brauch werden wir auch ferner festhalten
ما از این به بعد این آیین و سنت را حفظ خواهیم کرد.
folglich از این رو ، از این جهت ، در نتیجه ، بدین ترتیب
.
Folglich haben Sie ein einziges gemeinsames Lot
در نتیجه شما یک اخطار منحصر به فرد ِ مشترکی دارید.
.
genauso دقیقا به این شکل ، همین طور ، دقیقا همانطور ، بدین سان
Sie macht alles genauso wie er
او ( مونث ) همه چیز را دقیقا همانطور مثل او ( مذکر ) انجام میدهد.
immerhin در هر حال ، لااقل ، هر چه باشد
.
so بدین سان ، این چنین ، این طور ، همانقدر ، خیلی ، زیاد ، شدید ، بسیار ، بنابراین ، پس ، اگر چه ، گر چه
Es war so kalt
هوا خیلی سرد بود
So ein Mann, so eine Person
یک مرد این طوری ، یک شخص این طوری
Ich will so sein, so werden, so bleiben
من می خواهم این چنین باشم و بشم و بمانم
jedoch با این وجود ، با این حال ، اما ، لیکن
Er sagte jedoch nicht die Wahrheit
با این حال او حقیقت را نگفت
schließlich سرانجام ، عاقبت ، در نتیجه ، بلاخره
Sie nahm ihre Jacke, die Tasche, den Koffer und schließlich den Schirm
او کت اش را ، کیف اش را ، چمدانش اش و سرانجام چترش را گرفت ( برداشت )
seitdem از زمانی که ، از هنگامی که ، از وقتی که
Wir haben ihn seitdem nicht mehr gesehen
ما او را از زمانی که ( تو بوده ای و میدانی ) دیگر ندیده ایم.
später بعدها ، دیرتر ، اخیر ، آخری
trotzdem با این وجود، با این حال ، با این وصف
Es regnete draußen. Trotzdem habe ich das Fahrrad genommen
در بیرون باران می بارید ، با این وجود من آن دوچرخه را بُردم
Er kam, trotzdem er krank war
با این حال که بیمار بود ، او آمد
vorher قبلا ، پیشترها ، از قبل
weder… noch نه تنها … بلکه … هم
وقتی که بخواهیم در جمله به دو اتفاق یا مورد منفی اشاره کنیم ، مانند مثال زیر :
Dafür habe ich weder Zeit noch Geld
واسه اون نه تنها وقت ندارم بلکه پول هم ندارم
Weder will ich schlafen noch bin ich müde
نه تنها دلم می خواد بخوابم بلکه خسته هم هستم
Mit jemandem weder verwandt noch verschwägert sein
با یک نفر نه تنها فامیل و خویشاوند بودن بلکه ازدواجی هم فامیل نبودن
منظور از ازدواجی فامیل نبودن ، اینکه خواهر آدم با یک نفر ازدواج کنید ، آنگاه طرف داماد ما بشود و با هم از این طریق فامیل بشویم.
zuvor قبلا ، پیشترها ، قبل تر از آن ، پیش تر از آن
Ich komme, aber zuvor muss ich noch etwas erledigen
من می آیم ، اما پیش تر از آن باید برخی چیزها را به اتمام برسانم.
zwar البته ، گرچه ، در واقع ، در حقیقت
چنانچه شما نیز در ارتباط با کلمات گفته شده در این درس سوال ، یا مثالی دارید ، می توانید در بخش نظرات آنرا درج کنید تا دیگران نیز از آنها بهره ببرند.
موفق باشید.
m. r. y
اخرت جزوه بود خیلی قشنگ و خلاصه و مرتب ینی برای دوره کردن طلاست
سعید
Er kam, trotzdem er krank war با درود بعد از trotzdem مگه فعل در جایگاه دوم قرار نمیگیره،چرا فعل رفته آخر؟
Masi
سلام استاد من در مقطع B2 در مورد sprachbausteine خیلی مشکل دارم امکان داره چند مثال با توضیح خیلی سپاسگزارم از زحمتهای فراوانتون
Mahyar Moradi
سلام تقاضا دارم اگر امکانش هست حروف ربطی که جایگاه فعل روتغییر نمی دهند حد اقل در انتهای این بحث نام ببرید با تشکر
Mahyar Moradi
استاد سلام قبل از هر چیز سپاسگزارم از این جزوه عالی. در این بخش اگر دسته بندی کلی صورت می گرفت که کدام حروف ربط جای فعل رو در جمله تغییر می دهند و کدام بدون تغییر هستند هم عالی تر می شد. سپاسگزار
مرتضی غلام نژاد
سلام دوست عزیز، با جستجوی کلمه dann و یا هر لغت دیگر در بخش جستجوی سایت ، کلی مثال و مطلب در مورد آنها پیدا خواهید کرد. موفق باشید
Nassim
سلام روز و شبتون بخیر در ابتدا بابت جزوات خوبتون ممنونم و اینکه برای حروف ربطی امکانش هست توضیحی در مورد محل قرار گرفتن فعل بعد از انها هم اضافه بفرمایید به طور مثال dann در مثال های ذکر شده جمله کاملی همراه با فعل نیست و بنده نتوانستم متوجه شوم فعل بلافاصله قرار می گیرد یا خیر ؟ با تشکر
داریوش
کامل و جامع.عالی بود.ممنون.
Maria
واقعا ممنون. عالی بود
مرتضی غلام نژاد
سلام دوست عزیز، ممنونم برای اطلاع رسانی ، بله حق با شماست wenn در جلمه مذکور اضافه است و این جمله در درس اصلاح شد. و همچنین چند مثال دیگر در رابطه با als ob به این درس اضافه شد. موفق باشید.
Denis
Als ob wenn ich dir überhaupt nicht geholfen hätte! سلام وقت بخیر. فکر می کنم که wenn در این جمله اضافه است نظر شما چیست می توانید توضیح دهید؟