چرا می گوییم ich muss einkaufen ولی ich kaufe ein
در این درس از سری دروس سوالات گرامر زبان آلمانی میخواهیم به ساختار افعال در زبان آلمانی بپردازیم و با فعل einkaufen درس را شروع میکنیم
چرا می گوییم ich muss einkaufen ولی ich kaufe ein ؟
در زبان آلمانی افعال از نظر ساختار به دو دسته تقسیم می شوند
افعال جدا شدنی
افعال ثابت
افعال جدا شدنی آن دسته از افعال هستند که در اصل از دو قسمت ساخته شده اند که در صورت صرف ، بخش اول آنها به آخر جمله میرود اما نکته ای که در اینجا بسیار مهم هستش و در سوال نیز مطرح شده بود این است که هر گاه ما در جمله فعل کمکی داشته باشیم آنگاه دیگر فعل جداشدنی ما تغییری نمیکند ولی اگر به تنهایی آمده باشد می بایستی قسمت اول به آخر جمله برود
مثال :
Ich muss einkaufen من باید خرید کنم
چون در مثال بالا فعل کمکی müssen را داریم که به معنی باید می باشد ، پس فعل جداشدنی ما بدون هیچ تغییری به همان شکل به انتهایی جمله رفت.
Ich kaufe ein خرید میکنم.
و در این مثال برای اینکه به تنهایی در جمله آمده است پس قسمت اول یعنی ein جدا شده و به انتهایی جمله رفته است.
اما از کجا درک کنیم چه افعال جدا شدنی هستند ؟
اینکار بسیار ساده است اگر شما این پسوند ها را به خاطر بسپارید
ab
an
auf
aus
ein
fern
her
mit
statt
teil
um vor
weg
weiter
zu
zurecht
zurück
zusammen
پس هرگاه در ابتدای افعال ما یکی از پسوندهای بالا بود آنگاه آن فعل جداشدنی میباشد و اگر در جمله فعل کمکی نباشد می بایستی قسمت اول حتما به انتهایی جمله برود.
توجه کنید فعل kommen به مفهوم آمدن می تواند با be ترکیب شده و یک فعل جدید بسازد یعنی bekommen به دست آوردن ، اما از آنجایی که be در لیست پسوندهای ما نیست پس این فعل هم جداشدنی نیست.
چند فعل جداشدنی :
abrechnen از عددی کاستن ، تصویه حساب کردن
ankommen رسیدن ، وارد شدن
aufräumen جمع و جور کردن ، تر و تمیز کردن
ausarbeiten به پایان رسانیدن کار ، نرمش کردن
einkleiden لباس بر تن کردن
fernhalten دوری جستن ، خود را کنار کشیدن
herabblicken متکبرانه به زیر دست خود نگاه کردن
mitmachen شرکت کردن ، همکاری کردن
stattfinden پیش آمد ، به وقوع پیوستن
teilhaben شریک بودن ، سهیم بودن
umarbeiten تغییر اساسی ایجاد کردن
vorgeben وانمود کردن ، تظاهر کردن
wegfallen کنار گذاشته شدن ، حذف شدن
weiterfahren به رفتن ادامه دادن ، جلوتر رفتن
zubereiten آماده کردن ، تدارک دیدن
zurechtkommen سر در آوردن ، راه و چاه را یاد گرفتن
zurückbleiben عقب ماندن ، جا ماندن
zusammenbauen مونتاژ کردن ، جمع کردن