
Dann ist Polen offen
سلام دوستان, در این درس از سری دروس اصطلاحات و ضرب المثل های آلمانی میخواهیم با هم به ضرب المثل Dann ist Polen offen در زبان آلمانی بپردازیم و با استفاده در موقعیت های مختلف با کاربرد آن به خوبی آشنا شویم!
در واقع اصطلاح آلمانی Dann ist Polen offen را بخواهیم توضیح بدهیم میشود:
Wenn etwas außer Kontrolle gerät oder man Schlimmes befürchtet, sag man Dann ist Polen offen
وقتی چیزی از کنترل خارج بشه یا آدم از وقوع اتفاق بدی بترسه, میگه: دیگه اوضاع خیلی خراب میشه!
ما میتوانیم برای Dann ist Polen offen اصطلاحات زیر را در فارسی استفاده کنیم:
همه چیز بهم میریزه و فاجعه رخ میده
کار به جاهای خیلی باریک کشیده میشه
اوضاع خراب میشه
اوضاع قمر در عقرب میشه
در کل : هرگاه یک موقعیت کاملا بی نظم و پر از هرج و مرج و دعوا پیش بیاد ما از اصطلاح Dann ist Polen offen استفاده میکنیم.
برای درک بیشتر به مثال های زیر توجه کنید:
Wenn mein Vater die Rechnung sieht, ist Polen offen
اگر پدرم آن صورتحساب را ببیند , دیگه اوضاع بدجوری خراب میشه
یا به قول ما فارسی زبان ها : قمر در عقرب میشه
از آنجایی که آن صورتحساب مبلغ بالای دارد قطعا پدرم با دیدنش منو حسابی دعوا خواهد کرد.
Wenn sie herausfindet, dass du gelogen hast, ist Polen offen
اگه او (مونث) بفهمه یا متوجه بشه ( پی ببره ) که تو دروغ گفتی , دعوای بزرگی پیش میاد
اوضاع حسابی بهم میریزه
Kaum fiel das erste Tor, war Polen offen
همینکه گل اول را خوردن , اوضاع بهم ریخت
شیرازه تیم از هم پاشید
Woher kommt die Redewendung “Dann ist Polen offen!” und welche Bedeutung hat sie
Wir erklären es euch
اصطلاح Dann ist Polen offen از کجا آمده و چه معنایی دارد؟
ما برایتان توضیح میدهیم!
Dann ist Polen offen
“Ich bin wirklich sehr enttäuscht von euch: Nur 10 von 25 Schülern dieser Klasse haben die Mathe-Hausaufgaben erledigt”, sagt der Mathelehrer Herr Henning und schaut angesäuert in die Gesichter der Klasse 6D, Das nimmt allmählich Überhand! Wenn das so weiter geht, muss ich mir Konsequenzen einfallen lassen – so geht das einfach nicht weiter
من واقعا خیلی از شماها ناامید شده ام: فقط ۱۰ نفر از ۲۵ دانش آموز این کلاس تکلایف ریاضی را انجام داده اند. (اینها را ) معلم ریاضی آقای هنینگ با ناراحتی به چهره های کلاس ۶دی نگاه میکند و میگوید: این کم کم دارد بیش از حد میشود! اگر همین طور ادامه پیدا کند, مجبور میشوم برایش عواقبی در نظر بگیرم – اینطور دیگر نمیشود ادامه داد.
Ich sag dir… Herr Henning überrascht uns morgen bestimmt mit einem unangekündigten Mathe-Test”, flüstert Lea und beobachtet ihren Lehrer argwöhnisch. Madlen schaut entsetzt und meint: “Also wenn das wirklich passiert… Dann ist Polen offen! Ich habe diese ganzen Formeln nämlich noch gar nicht verstanden und schaffe es nicht, bis morgen alles zu lernen
بهت میگم… آقای هنینگ فردا حتما ما را با یک آزمون ریاضی از قبل اعلام نشده غافلگیر میکند. ( اینها را ) لیا زیر لب میگوید در حالی که با شک و تردید به معلمش نگاه میکند.
مادلن با وحشت میگه: اگه واقعا این اتفاق بیفته … دیگه اوضاع خیلی خراب میشه! من هنوز اصلا این همه فرمول را نفهمیده ام و نمیرسم تا فردا همه رو یاد بگیرم!
Lea ist verwirrt: “Dann ist Polen offen? Was soll das denn heißen?”, fragt sie und blickt ihre beste Freundin von der Seite an
لیا گیج شده: دیگه اوضاع خراب میشه؟ Dann ist Polen offen این دیگه چه معنی ای میده؟ (اینها را ) از بهترین دوستش میپرسد و زیر چشمی بهش نگاه میکند.
So entstand die Redewendung: Dann ist Polen offen
اینطور بود که اصطلاح: Dann ist Polen offen به وجود آمد
Wenn jemand sagt “Dann ist Polen offen!”, dann möchte er oder sie damit ausdrücken, dass alles mögliche Schlechte passieren oder ein Ereignis eintreten könnte, das sich nicht kontrollieren lässt. Je nach Ton und Situation kann man den Spruch als Verzweiflungsruf oder auch als Drohung verwenden
وقتی کسی میگوید: Dann ist Polen offen منظورش این است که ممکن است هر اتفاق بدی بیفتد یا رخدادی پیش بیاد که دیگر قابل کنترل نیست.
بسته به لحن و موقعیت, این عبارت میتواند هم به عنوان یک فریاد ناامیدی استفاده شود و هم به شکل یک تهدید.
Die Redewendung entstand vermutlich im 18. oder 19. Jahrhundert – so findet sie sich zum ersten Mal in einem schlesischen Wörterbuch von 1855. Ihre Urprünge gehen jedoch bis zurück ins späte Mittelalter
این اصطلاح احتمالا در قرن ۱۸ یا ۱۹ به وجود آمده است – برای نخستین بار در یک واژه نامه ی سیلزیایی در سال ۱۸۵۵ میلادی ثبت شده. اما ریشه های آن به قرون وسطا برمیگردد.
Damals war Polen eine der europäischen Großmächte. Doch Feinde und eine innere Zerrissenheit führten zu einem langsamen Niedergang Polens, dessen Tiefpunkt 1795 erreicht war, als das Land vollständig aufgelöst und zwischen Österreich, Preußen und Russland aufgeteilt wurde – und dann 123 Jahre lang von der Landkarte verschwand. Polen stand damals schutzlos den Eingriffen von außen gegenüber – es war eben offen
در آن زمان ٫ لهستان یکی از قدرت های بزرگ اروپا بود. اما دشمنان خارجی و کشمکش های داخلی باعث زوال تدریجی این کشور شدند٫ که نقطه ی اوجش در سال ۱۷۹۵ میلادی بود٫ وقتی لهستان به طور کامل از بین رفت و میان اتریش٬ پروس و روسیه تقسیم شد – و سپس به مدت ۱۲۳ سال از نقشه ی جهان ناپدید شد. لهستان در آن زمان بدون هیچ دفاعی در برابر دخالت های بیرونی قرار داشت – یعنی باز یا بی دفاع بود.
Bis heute hält sich im Deutschen die Redewendung “Dann ist Polen offen!”, die mit dieser Entwicklung zu tun hat
تا امروز این اصطلاح در زبان آلمانی باقی مانده است : Dann ist Polen offen که با همان تاریخ و شرایط مرتبط است.
چند مثال کاربردی برای Dann ist Polen offen
Wenn wir die Hausaufgaben nicht machen, dann ist Polen offen, Herr Müller wird uns bestimmt bestrafen
اگر تکالیف را انجام ندهیم٬ اوضاع خیلی خراب میشه٬ آقای مولر حتما ما را تنبیه میکند!
Wenn der Chef unsere Fehler entdeckt, dann ist Polen offen
اگر رئیس اشتباهات ما را بفهمد٬ دیگر اوضاع از کنترل خارج میشود.
Oh nein, alle Ampeln sind rot! Dann ist Polen offen auf der Kreuzung
اوه نه٬ همه چراغ ها قرمز شده اند! اوضاع در چهارراه کاملا از کنترل خارج شده.
Wenn meine Mutter erfährt, dass ich die Vase zerbrochen habe, dann ist Polen offen
اگر مادرم بفهمد که گلدان را شکستم٬ دیگه اوضاع خراب میشه
Wenn wir diese Spiel verlieren, dann ist Polen offen im Team
اگر این بازی را ببازیم٬ دیگه اوضاع تیم کاملا بهم میریزه