Das verlorene Lächeln
داستان Das verlorene Lächeln لبخند گمشده یک داستان کوتاه و دلگرمکننده دربارهی یافتن شادی از طریق بخشیدن شادی به دیگران است. اِما با گم کردن لبخند خود، یاد میگیرد که شادی و لبخند واقعی زمانی به دست میآیند که برای خوشحال کردن دیگران تلاش کنیم. این روایت به ما یادآوری میکند که مهربانی و توجه به دیگران میتوانند زندگی ما را روشنتر و دلگرمکنندهتر کنند.
داستان Das verlorene Lächeln با ترجمه فارسی
متن داستان آلمانی
Ein Mädchen namens Emma verlor eines Tages ihr Lächeln. Sie war traurig und konnte es nicht finden. Sie suchte überall: im Garten, in der Schule, sogar in ihren Träumen. Aber es war weg
Ein alter Mann im Park bemerkte Emma und fragte: “Warum bist du so traurig?” Emma erklärte ihr Problem. Der Mann lachte und sagte: Versuche, jemand anderen zum Lächeln zu bringen. Vielleicht findest du dein eigenes Lächeln wieder
Emma probierte es aus. Sie half einer alten Frau, ihren Einkauf zu tragen, und schenkte einem Kind einen Ballon. Jedes Mal, wenn sie jemanden glücklich machte, spürte sie, wie ihr eigenes Lächeln zurückkam. Schließlich lächelte sie wieder – heller als je zuvor
ترجمه داستان به فارسی
دختری به نام اِما یک روز لبخندش را گم کرد. او غمگین بود و نمیتوانست آن را پیدا کند. همه جا به دنبالش گشت: در باغ، در مدرسه، حتی در رؤیاهایش. اما لبخندش ناپدید شده بود.
مرد پیری در پارک اِما را دید و پرسید: “چرا اینقدر ناراحتی؟” اِما مشکلش را توضیح داد. مرد خندید و گفت: “سعی کن کسی دیگر را بخندانی. شاید لبخند خودت را دوباره پیدا کنی.”
اِما امتحان کرد. به یک پیرزن کمک کرد خریدهایش را حمل کند و به کودکی یک بادکنک هدیه داد. هر بار که کسی را خوشحال میکرد، احساس میکرد لبخند خودش بازمیگردد. در نهایت، دوباره لبخند زد – درخشندهتر از همیشه.
برای دسترسی به تمامی داستان های آلمانی می توانید از بخش داستان های آلمانی پلتفرم آلمانی اقدام کنید
داستان های آلمانی