im Schnitt
سلام دوستان ،
در این درس از سری دروس اصطلاحات آلمانی ، می خواهیم با هم نگاهی داشته باشیم به im Schnitt و کاربرد آن در زبان آلمانی
ما می توانیم im Schnitt را از نظر مفهومی نزدیک به im Durchschnitt بدانیم که در فارسی یعنی : متوسط ، میانگین
به مثال زیر توجه کنید :
Im Schnitt mache ich zwei bis dreimal in der Woche Sport
من میانگین دو تا سه بار در هفته ورزش میکنم
جمله بالا را ما می توانیم اینگونه نیز بیان کنیم :
Im Schnitt mache ich zwei bis dreimal die Woche Sport
تفکر آلمانی : من میانگین دو تا سه بار هفته را ورزش میکنم
تفکر فارسی : من میانگین دو تا سه بار در هفته ورزش میکنم
نکته : در تفکر آلمانی دو جمله بالا ، از نظر مفهومی و برداشت مخاطب کاملاً شبیه به هم می باشند و فرقی نمیکند که کدام را استفاده کنیم ، اما من احساس میکنم که از نظر گرامری یا دستور زبانی جمله اول صحیح تر می باشد.
و چنانچه اگر بخواهیم از کسی سوال بپرسیم که چندبار در هفته ورزش میکند :
?Wie oft machst du in der Woche Sport
چندبار در هفته ورزش میکنی؟
Sie raucht im Schnitt 20 Zigaretten am Tag
او ( مونث ) میانگین در روز ۲۰ نخ سیگار میکشد.
البته ما یک صفت دیگر به اسم durchschnittlich هم داریم که نزدیک به همین مفهوم است : حط وسط ، متوسط ، میانگین
صفت durchschnittlich می تواند جایگزین im Schnitt و همچنین im Durchschnitt بشود. و همچنین برعکس این اتفاق
Sie raucht durchschnittlich 20 Zigaretten am Tag
او ( مونث ) میانگین در روز ۲۰ نخ سیگار میکشد.
Er ruft durchschnittlich dreimal in der Woche an
او میانگین سه مرتبه یا سه بار در هفته تماس میگیرد
نکته پایانی اینکه ما اصطلاح im Allgemeinen را هم داریم با این مفهوم :
به طور کلی ، در مجموع ، روی هم رفته
Er ruft im Allgemeinen dreimal in der Woche an
او ( مذکر ) روی هم رفته یا به طور کلی سه مرتبه در هفته تماس میگیرد.