Vielmehr در آلمانی
سلام دوستان , در این درس از سری دروس Besser Deutsch میخواهیم باهم نگاهی داشته باشیم به vielmehr در زبان آلمانی و همچنین با کاربردهای آن در زبان آلمانی بیشتر آشنا شویم.
در واقع vielmehr یک قید می باشد که برای اصلاح جمله و بیان تضاد یا دقیق تر گفتن چیزی مورد استفاده قرار میگیرد.
ما می توانیم vielmehr را به دو صورت برداشت کنیم:
- وقتی در اول بخش دوم جمله می نشیند آنگاه کاربرد آن میشود : بیان تضاد
- وقتی در وسط جمله بکار میرود آنگاه کاربرد آن میشود : بیشتر
برای درک بیشتر به مثال های زیر توجه کنید:
Ich habe ihn nicht ignoriert, vielmehr habe ich ihm geholfen
من او (مذکر) را نادیده نگرفتم , بلکه برعکس به او (مذکر) کمک کردم.
در اینجا vielmehr برای بیان تضاد بکار برده شده است و بخش اول جمله را اصطلاح کرده است.
در فارسی معمولا گفته میشه: کی گفته من او را نادیده گرفتم تازه برعکس بهش کمک هم کردم.
Der Grund liegt vielmehr darin, dass
دلیلش بیشتر این است که …
در اینجا vielmehr چون در وسط جمله بکار برده شد معنی : بیشتر را بهمراه دارد.
کابردهای vielmehr در زبان آلمانی
الف) برای اصلاح جمله یا بیان تضاد
همانطور که در بالا به آن اشاره کردیم در جمله زیر ما بخش اول را جمله کردیم و توضیح دادیم که برعکس آن است
Ich habe ihn nicht ignoriert, vielmehr habe ich ihm geholfen
من او (مذکر) را نادیده نگرفتم , بلکه برعکس به او (مذکر) کمک کردم.
ب) برای بیان شدت بیشتر یا مقایسه
Es ist nicht einfach, vielmehr ist es sehr kompliziert
این ساده نیست , در واقع ( برعکس ) خیلی پیچیده است.
در فارسی معمولم میگیم : کی گفته این ساده است بلکه خیلی هم سخت هست.
ج) برای اصلاح برداشت اشتباه
Das war kein Fehler, vielmehr eine bewusste Entscheidung
این یک اشتباه نبود, بلکه یک تصمیم آگاهانه بود.
چند نکته کاربردی
vielmehr معمولا بعد از جمله اول و قبل از جمله ای که تضاد را نشان میدهد می آید.
vielmehr میتواند جایگزین عباراتی مثل im Gegenteil یا stattdessen باشد.
vielmehr بیشتر موارد بعد از Komma می اید.
اصطلاحات مشابه vielmehr
im Gegenteil برعکس
stattdessen به جای آن
genauer gesagt دقیق تر بگوییم
Ich dachte, er wäre faul. Im Gegenteil, er arbeitet sehr hart
فکر میکردم او (مذکر) تنبل است. برعکس , او خیلی سخت کوش است.
Das Wetter ist nicht schlecht, im Gegenteil, es ist wunderschön
هوا بد نیست. برعکس بسیار زیباست.
Ich wollte ins Kino gehen, aber ich bin zu Hause geblieben, stattdessen habe ich gelesen
من میخواستم به سینما بروم , اما در خانه ماندم و به جای آن کتاب خواندم.
Er hat den Zug verpasst, stattdessen nahm er den Bus
او (مذکر) آن قطار را از دست داد, به جای آن اتوبوس گرفت.
Ich mag Tiere, genauer gesagt Katzen
من حیوانات را دوست دارم , دقیق تر بگوییم, گربه ها را
Er ist gut im Sport, genauer gesagt im Schwimmen
او (مذکر) در ورزش خوب است , دقیق تر بگوییم در شنا.
Wir treffen uns nächste Woche, genauer gesagt am Mittwoch
ما هفته ی آینده یا هفته ی بعد یکدیگر را ملاقات میکنیم , دقیق تر بگوییم در روز چهارشنبه.
مثال برای vielmehr
Ich bin nicht müde, vielmehr fühle ich mich energiegeladen
من خسته نیستم بلکه برعکس احساس پر انرژی دارم.
Er wollte nicht gehen, vielmehr wollte er bleiben
او (مذکر) نمیخواست برود , بلکه برعکس میخواست بماند.
Es ist kein Problem, vielmehr eine Chance
این یک مشکل نیست , بلکه برعکس یک فرصت است.
Sie war nicht wütend, vielmehr enttäuscht
او (مونث) عصبانی نبود بلکه ناامید بود.
Das Buch ist nicht langweilig, vielmehr spannend
آن کتاب خسته کننده نیست , بلکه جذاب است.
پیشنهاد میکنم برای درک بیشتر در این زمینه دروس زیر را نیز مطالعه کنید: