Wort der Nacht لغت ِ شب erledigt
erledigt یک صفت می باشد
خسته و كوفته ، از پا افتاده ، از رمق رفته ، از نفس افتاده
.
Einen erledigten Eindruck machen
یک ظاهر از رمق رفته را ساختن
Ganz erledigt sein
کاملا خسته و کوفته بودن
.
صفت های زیر نیز می توانند به معنی خسته ، کوفته و … استفاده شوند :
.
übermüdet یک صفت می باشد
خسته ، كوفته ، از حال رفته ، بى رمق
Ich war total übermüdet
من کلا از حال رفته بودم
من کلا بی رمق بودم
.
niedergeschlagen یک صفت می باشد
دلشكسته ، خسته ، افسرده ، محنت زده ، مصيبت ديده ، اندوهگين
Er war niedergeschlagen bei dem Gedanken
او از فکر و خیال خسته و افسرده بود
abgeschlagen یک صفت می باشد
خسته ، كوفته ، از نا افتاده ، حريفى كه از بازى حذف شده است
Ich bin völlig abgeschlagen
من کاملا از نا افتاده هستم
müde یک صفت می باشد
خسته ، از پا افتاده ، بى رمق ، كوفته ، غمگين ، ملول ، افسرده ، گرفته خاطر ، ضعيف ، قليل ، كم ، اندک ، خفيف
Die müden Kinder ins Bett bringen
بچه های خسته و کوفته را به تخت بردن
abgespannt یک صفت می باشد
بى حال ، ناتوان ، از نا افتاده ، خسته
Er sieht abgespannt aus
او بی حال و ناتوان به نظر میرسد
.
موفق باشید. ?
Viel Erfolg ?