Wort des Tages لغت ِ روز schmelzen, schmelzend
schmelzen یک فعل می باشد
آب شدن ، حل شدن ، تحلیل رفتن ، نرم شدن ، ذوب شدن ، کم شدن ، کاهش یافتن
گذشته ساده : schmolzen
گذشته کامل : haben / sind geschmolzen
“Eis schmilzt ab einer Temperatur von 0 Grad Celsius”
یخ از یک دمای صفر درجه سانتی گراد ( سلسیوس ) به بعد آب می شود
فعل schmelzen می تواند با اسامی زیر اغلب مورد استفاده قرار بگیرد :
Das Eis در اینجا به معنی بستی
Der Schnee برف
Die Butter کره
و همچنین با der,das Grad به معنی درجه
چند مثال :
Butter schmilzt in der Sonne
کره در زیر تابش خورشید آب می شود
.
Quecksilber schmilzt schon bei ca. −38°
جیوه در دمای تقریبا منفی ۳۸ درجه ذوب می شود
Der Schnne ist an der Sonne geschmolzen
تفکر آلمانی : برف در تابش خورشید آب شده است
تفکر فارسی : آفتاب ، برف را آب کرده است
جمله بالا را می توانیم با حرف اضافه in نیز بگوییم
.
Der Schnne ist in der Sonne geschmolzen
برف در تابش خورشید آب شده است
آفتاب ، برف را آب کرده است
یکی از کاربردهای مهم این فعل آن است که با حرف اضافه zu ترکیب می شود و از یک فعل به یک اسم تبدیل می شود ، مثل اینکه من در فارسی بگویم ، چیزی را برای ذوب کردن بردن
.
Etwas zum Schmelzen bringen
چیزی را برای یا به جهت ذوب کردن بردن
.
همانطور که می بینید در اینجا فعل schmelzen به یک اسم تبدیل شده است به همین دلیل است که حرف اول آن بزرگ نوشته شده است و zu به zum تبدیل شده است ، زیرا میدانیم که حرف اضافه zu یک حرف اضافه Dativ ساز است و همچنین اینرا هم میدانیم که هر فعلی به اسم تبدیل بشود ، آرتیکل یا حرف تعریف آن می شود Das
zu + Das Schmelzen = zu dem Schmelzen
که از مخفف آن استفاده می کنیم تا بشود
zum Schmelzen
که معنی آن در فارسی می شود : برای آب کردن ، برای ذوب کردن یا اینکه به جهت آب کردن ، به جهت ذوب کردن
Die Sonne schmolz den Schnee
آفتاب ، برف را آب کرد
نکته : فعل schmelzen ذات Akkusativ دارد ، به همین دلیل است که der Schnne تبدیل شد به den Schnne
کاربرد فعل schmelzen در Partizip 1 :
میدانیم که در Partizip 1 با اضافه کردن حرف d به انتهای یک فعل ، آنرا از فعل به صفت تبدیل می کنیم
.
schmelzend یک صفت می باشد
سوزان ، گدازنده ، مشتاق ، شیفته ، ذوب شده ، آب شده
.
Sie warf ihm schmelzende Blicke zu
او ( مونث ) نگاهی مشتاق به او ( مذکر ) انداخت
با زبان ساده تر : نگاه عاشقانه ای به او کرد یا نظری به او انداخت که این نظر از روی عشق و علاقه زیاد بوده است و می تواند یک جوری به دلیل دلبری کردن و به دست آوردن دل او نیز باشد.
Eine schmelzend singende Nachtigall
آوازخوانی سوزان یک بلبل
اگر به جمله بالا توجه کرده باشید در او فعل singen که به معنای آواز خواندن است نیز در حالت Partizip 1 بیان شده است. و آن فعل به صفت آواز خوان تبدیل شده است.
و کاربردهای همانند زیر در Partizip 1
Eine schmelzende Kerze
یک شمع آب شده
Ein schmelzende Eis
یک بستنی آب شده
Ein schmelzendes Eis in der Sonne
Ein schmelzendes Eis an der Sonne
یک بستنی آب شده در زیر تابش خورشید
آموزش رایگان زبان آلمانی – مرتضی غلام نژاد
منبع : de.alemani.de