immer, ständig, dauernd
سلام دوستان , در این درس از سری دروس Besser Deutsch میخواهیم با هم به سه عبارت : immer, ständig, dauernd در آلمانی بپردازیم و یاد بگیریم چگونه و در چه حالتی بدرستی میتوانیم از آنها در جملات آلمانی استفاده کنیم.
اگر برای معانی لغات immer, ständig, dauernd به فرهنگ لغت مراجعه کنیم, متوجه خواهیم شد که تمامی آن سه معنی مانند: همیشه , مدام را میدهد اما خب ما به عنوان کسی که میخواهد آلمانی را بهتر و حرفه ای تر صحبت کند باید به نکات زیر توجه داشته باشیم.
هر سه واژه immer, ständig, dauern به عنوان قید Adverb بکار میروند و معمولا در جمله بعد از فعل صرف شده یا در ابتدای جمله قرار میگیرند.
مثال :
Er ist immer freundlich
او همیشه خوشحال است.
همانطور که ملاحضه میکنید immer پس از فعل صرف شده جمله آمده است.
اما نکته مهم اینجاست که اگر در ابتدای جمله بیاید آنگاه تاکیدی بر همیشه بودن آن چیز را بهمراه دارد.
Immer ist er freundlich
او (مذکر) همیشه خدا خوشحال است.
تاکیدی بر همیشه خوشحال بودن او داریم.
پس تا اینجا ما immer را همیشه ترجمه میکنیم و برای تاکید نیز از آن در ابتدای جمله استفاده میکنیم.
واژه بعدی ما ständig است که آن نیز معانی مانند : پیوسته , مداوم , همیشگی را بهمراه خود دارد.
مثال :
Er ist ständig am Arbeiten
او مدام در حال کار کردن است.
کوتاه در اینجا میگم که بهتر است از این به بعد ständig را مدام برای خودمان ترجمه کنیم. در ادامه با مثال های بیشتر راحتر متوجه این موضوع میشوید.
واژه آخر ما dauernd است که هرگاه تکراری آزاردهنده یا پی در پی بود از آن استفاده میکنیم
مثال :
Er redet dauernd Unsinn
او (مذکر) مدام حرف بی ربط میزند.
چرت و پرت میگه و همین همیشه باعث آزار من میشه
یه جورایی با بکار بردن dauernd ما از یک اتفاق همیشگی و تکراری نیز شکایتی داریم.
مثال کاربردی برای immer
Ich trinke immer Kaffee am Morgen
من همیشه صبح ها قهوه می نوشم.
Sie war immer freundlich zu mir
او (مونث) همیشه با من مهربان بود.
Es regnet hier fast immer
اینجا تقریبا همیشه خدا باران میبارد.
Ich werde dich immer lieben
من همیشه تو را دوست خواهم داشت.
مثال کاربردی برای ständig
Mein Handy klingelt ständig
گوشی من مدام زنگ میزند.
Wir stehen ständig unter Druck
ما دائماً تحت فشار هستیم.
Die Preise steigen ständig
قیمت ها پیوسته در حال افزایش اند.
Sie beschwert sich ständig über das Essen
او مدام از غذا شکایت میکند.
مثال کاربردی برای dauernd
Ich bin dauernd müde
من مدام خسته ام
و این خستگی باعث اذیت من شده
Sie streiten dauernd
آنها مدام با هم دعوا میکنند.
Mein Computer hängt dauernd
کامپیوترم مدام هنگ میکند.
Du unterbrichst mich dauernd
تو مدام حرفم را قطع میکنی!
همانطور که گفتیم هرگاه از dauernd استفاده میکنیم یک گلایه و شکایتی هم در پشت آن مخفی است.
خلاصه چیزی هست که نه تنها همیشگی است بلکه همواره باعث آزار و اذیت ما نیز میشود.